کلمه جو
صفحه اصلی

sleepiness


خواب آلودگی، خوابکی بودن، خواب الودی، سستی

انگلیسی به فارسی

خواب الودی، سستی


خواب آلودگی، خواب الودی، سستی


انگلیسی به انگلیسی

• state of being sleepy, drowsiness

جملات نمونه

1. A wave of sleepiness came over me.
[ترجمه ترگمان]موجی از خواب آلودگی بر من چیره شد
[ترجمه گوگل]موجی از خواب آلود بر من گذشت

2. He tried to fight the sleepiness that overwhelmed him.
[ترجمه ترگمان]او می کوشید با خواب آلودگی مبارزه کند که او را از پا در می آورد
[ترجمه گوگل]او سعی در مبارزه با خواب آلودگی که او را غرق کرد

3. Daytime carryover effects, such as sleepiness and reduced alertness, are also more pronounced in the medicated elderly.
[ترجمه ترگمان]عوارض که به طور روزانه به آن منتقل می شوند، مانند خواب آلودگی و کاهش هوشیاری، بیشتر در افراد مسن پزشکی مشخص می شوند
[ترجمه گوگل]اثرات انتقال روزانه، مانند خواب آلودگی و کاهش هشیاری، در افراد سالمند نیز بیشتر است

4. Too much food induces sleepiness.
[ترجمه ترگمان]غذا بیش از حد موجب خواب آلودگی می شود
[ترجمه گوگل]غذای بیش از حد موجب خواب آلودگی می شود

5. The circadian rhythm you feel as wakefulness and sleepiness is the result of internal body changes.
[ترجمه ترگمان]ریتم شبانه روزی که شما احساس می کنید، بیداری و خواب آلودگی حاصل تغییرات بدن داخلی است
[ترجمه گوگل]ریتم شبانه روزی که شما به عنوان خواب آلودگی و بیداری احساس می کنید، نتیجه تغییرات درونی بدن است

6. The children's faces were blank with sleepiness.
[ترجمه ترگمان]چهره بچه ها از خواب آلودگی خالی بود
[ترجمه گوگل]چهره کودکان با خواب آلودگی خالی بود

7. Symptoms can range from insomnia sleepiness, weight issues, food cravings, and even body temperature control.
[ترجمه ترگمان]علایم این بیماری می توانند از بی خوابی بی خوابی، مشکلات وزن، نیاز به غذا و حتی کنترل دمای بدن رنج ببرند
[ترجمه گوگل]علائم می تواند از خواب آلودگی بی خوابی، مسائل وزن، خواسته غذا و حتی کنترل دمای بدن محدوده باشد

8. The condition, which can cause extreme daytime sleepiness, can be effectively treated with a special breathing device that alleviates the blockage by pushing air into throat.
[ترجمه ترگمان]این شرایط که ممکن است موجب خواب آلودگی روزانه شدید شود می تواند به طور موثر با دستگاه تنفس ویژه ای که در انسداد راه وارد شدن هوا به گلو می شود، درمان شود
[ترجمه گوگل]شرایطی که می تواند موجب خواب آلودگی شدید در طول روز شود، می تواند به طور موثری با یک دستگاه تنفسی ویژه ای که موجب انسداد با فشار دادن هوا به گلو می شود، درمان شود

9. These interruptions can lead to daytime sleepiness.
[ترجمه ترگمان]این وقفه ها ممکن است منجر به خواب آلودگی روزانه شوند
[ترجمه گوگل]این وقفه ها می تواند منجر به خواب آلودگی روزانه شود

10. Daytime sleepiness appears to be the new normal for adolescents.
[ترجمه ترگمان]این خواب آلودگی که روزانه به نظر می رسد برای نوجوانان عادی است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد خواب آلودگی روزانه نرمال جدید برای نوجوانان است

11. It was caused by lack of sleepiness or tiredness.
[ترجمه ترگمان]بی خوابی یا خستگی ناشی از بی خوابی یا خستگی بود
[ترجمه گوگل]این ناشی از کمبود خواب و خستگی بود

12. He went out to walk off his sleepiness.
[ترجمه ترگمان]او از خواب بیدار شد و از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]او بیرون رفت تا از خواب بیدار شود

13. They also reported less sleepiness and were better at logical reasoning.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین خواب آلودگی کمتری را گزارش کردند و در استدلال منطقی بهتر بودند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین گزارش کردند که خواب آلودگی کمتری دارند و در استدلال منطقی بهتر عمل می کنند

14. Grogginess, sleepiness and the inevitable productivity plummet.
[ترجمه ترگمان]خواب آلودگی، خواب آلودگی و کاهش اجتناب ناپذیر بهره وری
[ترجمه گوگل]غرقابی، خواب آلودگی و کاهش بهره وری اجتناب ناپذیر

15. Excessie daytime sleepiness ( EDS ) is not invariably present in patients with obstructive sleep apnoea syndrome ( OSAS ).
[ترجمه ترگمان]خواب آلودگی طول روز (EDS)در بیماران مبتلا به سندرم خواب مزاحم (OSAS)وجود ندارد
[ترجمه گوگل]غلظت بیش از حد خواب در روز (EDS) در بیماران مبتلا به سندرم آپنه انسدادی (OSAS) همیشه وجود ندارد

پیشنهاد کاربران

خواب آلودگی


کلمات دیگر: