کلمه جو
صفحه اصلی

dement


(قدیمی) دیوانه کردن (dementate هم می گفتند)، دیوانه کردن

انگلیسی به فارسی

(قدیمی) دیوانه کردن (dementate هم می‌گفتند)


دندانه


انگلیسی به انگلیسی

• drive mad

جملات نمونه

1. She was nearly demented with worry when her son didn't come home.
[ترجمه ارشیا مفیدیان] وقتی که پسرش به خانه بازنگشته بوداز شدت نگرانی تقریبا دیوانه شده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی پسرش به خانه بازنگشته بود تقریبا دیوانه شده بود
[ترجمه گوگل]وقتی پسرش به خانه نرفت نگرانی نداشت

2. Nursing a demented person is an all-consuming task.
[ترجمه ترگمان]پرستاری یک فرد دیوانه کننده یک کار تمام وقت است
[ترجمه گوگل]پرستاری یک فرد ملایم، یک کار تمام عیار است

3. I've been nearly demented with worry about you.
[ترجمه ترگمان]تقریبا دیوانه شده ام
[ترجمه گوگل]من تقریبا فریب خورده با نگرانی در مورد شما

4. The children have driven me demented today.
[ترجمه ترگمان]بچه ها امروز مرا دیوانه کرده اند
[ترجمه گوگل]کودکان امروز من را تحمل کرده اند

5. She was almost demented with grief.
[ترجمه ترگمان]تقریبا دیوانه شده بود
[ترجمه گوگل]او تقریبا با غم و اندوه ضعیف بود

6. He was crashing about the house like a demented animal.
[ترجمه ترگمان]مثل یک حیوان دیوانه در حال سقوط بود
[ترجمه گوگل]او در مورد خانه مانند یک حیوان دست و پا چلفتی سقوط کرد

7. The man is demented - he's going to wreck the whole operation.
[ترجمه ترگمان]مرد دیوانه است - می خواهد کل عملیات را نابود کند
[ترجمه گوگل]این مرد فریب خورده است - او تمام عملیات را خراب می کند

8. Like a demented cheerleader he pranced and hopped before dotting the ball down to the amusement of team-mate Will Greenwood.
[ترجمه ترگمان]مانند یک رقاص دیوانه که از جا جست و قبل از این که توپ را ببیند، پرید و به سمت سالن رقص تیم - ویل گرین وود پرید
[ترجمه گوگل]او مانند یک cheerleader دچار مصدوم شده بود و قبل از اینکه گلوله توپ را به سرگرمی تیم هم گل Will Greenwood برساند، فریاد زد

9. The demented crocuses were hauling themselves up out of the earth.
[ترجمه ترگمان]The دیوانه crocuses خود را از زمین بیرون می کشیدند
[ترجمه گوگل]کوره های نابهنگام خود را از زمین خارج کردند

10. Whoever committed these crimes was demented and sick.
[ترجمه ترگمان]هر کس که این جنایات را مرتکب شده بود دیوانه و بیمار بود
[ترجمه گوگل]هرکسی که این جنایت ها مرتکب شده بود، دچار وحشت کرده بود

11. Given our current state of knowledge about the dementing diseases we have few alternative options.
[ترجمه ترگمان]با توجه به وضعیت کنونی ما در مورد بیماری های dementing، گزینه های جایگزین کمی داریم
[ترجمه گوگل]با توجه به وضعیت فعلی ما در مورد بیماری های دیمینگ، گزینه های دیگری وجود دارد

12. Sid broke into demented laughter.
[ترجمه ترگمان]سید شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]سید به خنده خفیف ختم شد

13. Through finite dement modeling and comparative analysis, reducing-load effects had also verified.
[ترجمه ترگمان]از طریق مدل سازی عددی محدود و آنالیز تطبیقی، اثرات کاهش بار نیز تایید شده است
[ترجمه گوگل]از طریق مدل سازی دینامیکی و تحلیل مقایسه ای، اثرات کاهش بارگذاری نیز تایید شده است

14. If a child remembers little else, Dement emphasized, he or she remembers the date 106
[ترجمه ترگمان]Dement تاکید کرد که اگر کودکی چیز دیگری را به یاد داشته باشد، او تاریخ ۱۰۶ ر را به خاطر می آورد
[ترجمه گوگل]دمین تاکید می کند که کودک به چیز دیگری توجه می کند، تاریخ 106 را به یاد می آورد

15. Comparing with the finite dement results, this method has quite accuracy to simply calculate free torsion constant.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با نتایج dement محدود، این روش دارای دقت کامل برای محاسبه ثابت برداشت آزاد می باشد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با نتایج دندانه محدود، این روش کاملا دقیق است به سادگی محاسبه ثابت پیچش آزاد است


کلمات دیگر: