کلمه جو
صفحه اصلی

hedonism


(فلسفه - این عقیده: خوشی بهترین خوبی دنیاست و می تواند بهترین انگیزه ی عمل باشد) لذت گرایی، (روان شناسی - این عقیده: انگیزه ی اعمال انسان گریز از درد و دستیابی به خوشی است) لذت جویی، خوشی گرایی، فلسفه خوشی پرستی وتمتع از لذایذ دنیای زودگذر

انگلیسی به فارسی

فلسفه خوشی پرستی وتمتع از لذایذ دنیای زودگذر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: hedonist (adj.), hedonistic (adj.), hedonistically (adv.), hedonist (n.)
(1) تعریف: the ethical doctrine that pleasure-seeking should be the primary goal of humans.
متضاد: asceticism

(2) تعریف: the practice of seeking maximum pleasure.
متضاد: asceticism

• doctrine which considers pleasure to be the ultimate goal; search for pleasure
hedonism is the belief that having pleasure is the most important thing in life; a formal word.

مترادف و متضاد

sensualism


Synonyms: gratification, debauchery, epicureanism, indulgence, enjoyment, pleasure


جملات نمونه

1. The age of hedonism is being ushered out by a new era of temperance.
[ترجمه ترگمان]عصر of به خاطر یک دوره جدید از نوشیدنی های الکلی هدایت می شود
[ترجمه گوگل]سن عدالت گرایی به وسیله دوران جدیدی از اعتدال آغاز شده است

2. The Socratic method, coupled with unremitting hedonism, will see you through until I get there, my dearest Carrie.
[ترجمه ترگمان]روش سقراطی، همراه با hedonism مداوم، شما را تا زمانی که به آنجا برسم، کری عزیز، خواهید دید
[ترجمه گوگل]روش سقراطی، همراه با هذیانهای بی وقفه، تا زمانی که به آنجا برسیم، عزیزترین کری را می بینم

3. That the core of the issue was hedonism was unsurprising, it was a key credo of the paper.
[ترجمه ترگمان]اینکه هسته این موضوع hedonism بود، یک باور کلیدی در این مقاله بود
[ترجمه گوگل]هسته اصلی این مسئله این بود که حوادث غافلگیر کننده نبود، این یک اعتقاد کلیدی در این مقاله بود

4. While some eaters may elevate morality above hedonism, others are suspicious of anyone who does not give in to the pleasure principle.
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی از eaters ممکن است اخلاق را بالا ببرند و hedonism را بالا ببرند، برخی دیگر نسبت به هر کسی که به اصل لذت واکنش نشان نمی دهند، مشکوک هستند
[ترجمه گوگل]در حالی که برخی از خواران ممکن است اخلاقیات را بیش از هودونیسم بالا ببرند، دیگران از هر کسی که به اصل لذت برسند، مشکوک هستند

5. Are Carnalism and Hedonism Yang Zhu's Idea?
[ترجمه ترگمان]آیا ایده ژو و ژو Yang است؟
[ترجمه گوگل]آیا یونگ ژو کارنالیسم و ​​هدیونیسم است؟

6. But his eudemonism was not epicurean hedonism, because eudemonia was an activity.
[ترجمه ترگمان]اما eudemonism از آن پیروی نمی کرد، زیرا eudemonia یک فعالیت بود
[ترجمه گوگل]اما حواسپرتی او هیتونیسم epicurean نبود، زیرا عادت ماهانه یک فعالیت بود

7. Dialectic of the Chinese Revolution: From Utopianism to Hedonism, Stanford University Press, 199
[ترجمه ترگمان]Dialectic از انقلاب چین: از Utopianism تا hedonism، انتشارات دانشگاه استنفورد، ۱۹۹
[ترجمه گوگل]دیالکتیک انقلاب چینی: از روحانیون تا هدیونیسم، دانشگاه استنفورد، 199

8. Hedonism and frivolity will diffuse hell tnrough all our days.
[ترجمه ترگمان]hedonism و سبک سری تمام روزه ای ما را پراکنده میکنه
[ترجمه گوگل]هودونیسم و ​​فریبندگی موجب افسردگی در تمام روزهای ما خواهد شد

9. America's infamous bastion of dirty feel - good hedonism dishes out some seriously sinful culinary creations.
[ترجمه ترگمان]یک سنگر معروف آمریکایی که به طرز بد خلق و خوی زشت خود را نشان می دهد، غذاهای culinary را که به طور جدی آلوده شده اند را از بین می برد
[ترجمه گوگل]بنیاد غم انگیز آمریکایی از احساس کثیف - غذاهای خوش طعم خوب از برخی از تولیدات آشپزی گرسنگی جدی است

10. Hedonism: There's nothing like a good shit happening.
[ترجمه ترگمان]هیچی مثل یه اتفاق خوب نیست
[ترجمه گوگل]هیدونیسم: هیچ چیز مانند یک گناه خوب وجود ندارد

11. The money worship, hedonism, egoism all there is development with pragmatism in the social each realm.
[ترجمه ترگمان]پرستش پول، hedonism، خودخواهی همه چیز توسعه با عملگرایی در هر حوزه اجتماعی وجود دارد
[ترجمه گوگل]عبادت پول، حوادثی، خودخواهی، توسعه همه جانبه با پراگماتیسم در هر قلمرو اجتماعی است

12. We strongly disagree with the doctrine of hedonism.
[ترجمه ترگمان]ما به شدت با دکترین of مخالف هستیم
[ترجمه گوگل]ما به شدت با آموزه هودونیزم مخالف هستیم

13. Earlier this year, Beijing banned billboards that promoted "hedonism, lavishness and the worship of foreign things, " Bloomberg reported.
[ترجمه ترگمان]بلومبرگ گزارش داد که در اوایل سال جاری، پکن بیلبوردهای تبلیغاتی را ممنوع کرد که \"شادی، افراط و پرستش چیزهای خارجی\" را ترویج می کردند
[ترجمه گوگل]بلومبرگ گزارش داد که در اوائل سال جاری، پکن تابلوهای تبلیغاتی را ممنوع اعلام کرد که موجب 'هودونیسم، بی نظمی و پرستش چیزهای بیرونی' شد

14. During 20 years of perverted worship, I wallowed in the futility of hedonism.
[ترجمه ترگمان]در طی ۲۰ سال پرستش، در بیهودگی of غوطه می خوردم
[ترجمه گوگل]در طول 20 سال عبادت منحرف، من در بی حوصلگی هودونیسم غرق شدم

پیشنهاد کاربران

اصالت لذت - لذت گرایی

hedonism ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: لذت گرایی
تعریف: نظریه ای مبتنی بر این باور که لذت جویی و اجتناب از درد محرک اصلی رفتارهای انسان است|||متـ . روان شناسی لذت گرایانه||| روان شناسی لذت گرا hedonistic psychology


کلمات دیگر: