آذرخشین، صاعقه مانند، پستا رخش (خاموش و روشن شونده با نور زیاد)، (درد و غیره) ناگهان و شدید (fulgurant هم می گویند)
fulgurating
آذرخشین، صاعقه مانند، پستا رخش (خاموش و روشن شونده با نور زیاد)، (درد و غیره) ناگهان و شدید (fulgurant هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
آذرخشین، صاعقه مانند، پستا رخش (خاموش و روشن شونده با نور زیاد)، (درد و غیره) ناگهان و شدید (fulgurant هم میگویند)
پرورش دهنده، برق زدن، اذرخش زدن
انگلیسی به انگلیسی
• sharp, pinching (about a pain)
جملات نمونه
1. a fulgurating pain
دردی که با تیر کشیدن همراه است
a fulgurating pain
دردی که با تیر کشیدن همراه است
کلمات دیگر: