کلمه جو
صفحه اصلی

djibouti


کشور جی بوتی (در افریقای خاوری)

انگلیسی به فارسی

کشور جی بوتی (در آفریقای خاوری)


شهر جی بوتی (پایتخت این کشور)


جیبوتی


انگلیسی به انگلیسی

• republic of djibouti, republic in eastern africa; capital of this republic
the republic of djibouti is a country in north-eastern africa. djibouti was a french colony, originally called french somaliland and later the french territory of the afars and issas, from the 19th century until it became independent in 1977. ethnic violence, between the issas (50%) and afars (40%), has been a cause of civil disorder. the popular assembly for progress (rpp) was the sole party from 1981 to 1993, when multi-party elections were held. hassan gouled aptidon, an issa, became president in 1977. barkad gourad hamadou, an afar, became prime minister in 1978. djibouti is a member of the arab league and the organization of african unity. there are many refugees in djibouti from ethiopia and somalia. since 1991 there has been armed insurrection in parts of the country. djibouti produces agricultural products. large foreign debts are a major economic problem. the capital, which had a population of 290,000 in 1988, is also called djibouti.

جملات نمونه

1. The three members are Euro union, Thailand and Djibouti.
[ترجمه ترگمان]این سه عضو اتحادیه اروپا، تایلند و جیبوتی هستند
[ترجمه گوگل]سه عضو اتحادیه یورو، تایلند و جیبوتی هستند

2. What he found when he visited Djibouti, a small, little-known country on the Horn of Africa, felt eerily familiar.
[ترجمه ترگمان]چیزی که او وقتی از جیبوتی دیدن کرد، کشوری کوچک و شناخته شده در شاخ آفریقا، به طور وحشتناکی آشنا بود
[ترجمه گوگل]آنچه که او پیدا کرد زمانی که از جیبوتی بازدید کرد، یک کشور کوچک و شناخته شده در شاخ آفریقا، به شدت آشنایی داشت

3. Republique de Djibouti is a small nation located in Eastern Africa with abominable natural conditions.
[ترجمه ترگمان]جمهوری جیبوتی یک کشور کوچک واقع در شرق آفریقا با شرایط وحشتناک طبیعی است
[ترجمه گوگل]Republique de Djibouti یک ملت کوچکی است که در شرق آفریقا با شرایط طبیعی بدخیم واقع شده است

4. The fleet will stop in Pakistan's Karachi and Djibouti for supplies and are expected to arrive in the Somalian sea area in 10 days.
[ترجمه ترگمان]این ناوگان در کراچی و جیبوتی برای تامین تدارکات متوقف خواهد شد و انتظار می رود ظرف ۱۰ روز وارد منطقه دریایی سومالی شوند
[ترجمه گوگل]این ناوگان در پاکستان در کراچی و جیبوتی متوقف خواهد شد و انتظار می رود که ظرف 10 روز در منطقه دریایی سومالی قرار گیرد

5. Djibouti - Pray for Christians to have access to literacy and job training programs so that they can obtain steady work and receive fair wages.
[ترجمه ترگمان]جیبوتی - برای مسیحیان دعا می کند که به سواد آموزی و برنامه های آموزشی شغلی دسترسی داشته باشند تا بتوانند کار ثابت بدست آورند و دستمزدهای منصفانه دریافت کنند
[ترجمه گوگل]جیبوتی - برای مسیحیان دعا کنید تا به برنامه های سواد آموزی و آموزش شغلی دسترسی پیدا کنید تا بتوانند کار پایدار و دستمزد منصفانه دریافت کنند

6. What's next? A diplomat from Djibouti, a country in the Horn of Africa, provides a clue.
[ترجمه ترگمان]بعد چی؟ یک دیپلمات از جیبوتی، کشوری در شاخ آفریقا، سرنخ را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]بعد چه؟ یک دیپلمات از جیبوتی، یک کشور در شاخ آفریقا، یک سرنخ را ارائه می دهد

7. The IGAD region covers Djibouti, Eritrea, Ethiopia, Kenya, Somalia, Sudan, and Uganda.
[ترجمه ترگمان]منطقه IGAD، جیبوتی، اریتره، اتیوپی، کنیا، سومالی، سودان و اوگاندا را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]منطقه IGAD جیبوتی، اریتره، اتیوپی، کنیا، سومالی، سودان و اوگاندا را پوشش می دهد

8. A diplomat from Djibouti, a country in the Horn of Africa, provides a clue.
[ترجمه ترگمان]یک دیپلمات از جیبوتی، کشوری در شاخ آفریقا، سرنخ را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]یک دیپلمات از جیبوتی، یک کشور در شاخ آفریقا، یک سرنخ را ارائه می دهد

9. In Chad as well as in Djibouti, French forces are close to the peacekeepers'front line.
[ترجمه ترگمان]در چاد نیز همانند جیبوتی، نیروهای فرانسوی نزدیک خط جبهه حافظان صلح هستند
[ترجمه گوگل]نیروهای فرانسوی در چاد و جیبوتی نیز به خط مقدم صلحبان نزدیک هستند

10. A desert region of northeast Ethiopia and northern Djibouti bordering on the Red Sea. It is part of the Great Rift Valley.
[ترجمه ترگمان]بیابان شمال شرقی اتیوپی و جیبوتی شمالی هم مرز با دریای سرخ این استان بخشی از دره بزرگ ریفت والی، می باشد
[ترجمه گوگل]منطقه بیابانی شمال شرقی اتیوپی و شمال جیبوتی در مجاورت دریای سرخ است این بخشی از دره ریفت بزرگ است

11. Five more countries –– Djibouti, Egypt, Islamic Republic of Iran, Malaysia and Mauritius –– met the best practices for health warnings on cigarette packages.
[ترجمه ترگمان]پنج کشور دیگر - - جیبوتی، مصر، جمهوری اسلامی ایران، مالزی و موریس - - بهترین شیوه های هشدارهای سلامتی در بسته های سیگار را دیدند
[ترجمه گوگل]پنج کشور دیگر - جیبوتی، مصر، جمهوری اسلامی ایران، مالزی و موریس - بهترین شیوه برای هشدارهای بهداشتی در بسته های سیگار را در اختیار داشتند

12. Analysts say trainers from EU countries could soon be posted to Djibouti which neighbors Somalia.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که مربیان کشورهای اتحادیه اروپا به زودی می توانند به جیبوتی پست شوند که همسایه سومالی هستند
[ترجمه گوگل]تحلیلگران می گویند مربیان کشورهای عضو اتحادیه اروپا به زودی می توانند در جیبوتی که همسایگان سومالی هستند، ارسال شوند

13. The Buccaneer and its crew is now being escorted by navy vessels andits way to Djibouti.
[ترجمه ترگمان]buccaneer و خدمه آن در حال حاضر توسط کشتی های نیروی دریایی به جیبوتی هدایت می شوند
[ترجمه گوگل]Buccaneer و خدمه آن در حال حاضر توسط کشتی های نیروی دریایی و به راه جیبوتی هدایت می شوند

14. The end result was that the ship had to turn round, and go back to Djibouti.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نهایی این بود که کشتی باید برگشت و به جیبوتی بازگردد
[ترجمه گوگل]نتیجه نهایی این بود که کشتی مجبور به چرخش و بازگشت به جیبوتی بود


کلمات دیگر: