کلمه جو
صفحه اصلی

keeled


دارای تبر ته، زورقی

جملات نمونه

1. he keeled over after two or three drinks
پس از دو سه تا مشروب از حال رفت.

2. the boat keeled over and sank
قایق چپه و غرق شد.

3. i was so tired that i keeled over onto the sofa
آن قدر خسته بودم که روی کاناپه از حال رفتم.

4. he was painting the outside of a boat that was keeled on the sands of the beach
او داشت قسمت بیرون یک زورق یک وری شده روی شن های ساحل را رنگ می زد.

5. The structure had keeled over in the high winds.
[ترجمه ترگمان]سازه در باده ای شدید keeled شده بود
[ترجمه گوگل]این ساختار در باتلاقها زیاد بود

6. The ship keeled over in the storm and sank to the bottom of the sea.
[ترجمه ترگمان]کشتی به بالای دریا افتاد و در اعماق دریا فرو رفت
[ترجمه گوگل]این کشتی در طوفان سرازیر شد و به پایین دریا فرو رفت

7. Several th bustling places, happiness keeled over drunk the dreamland.
[ترجمه ترگمان]چند مکان پر جنب و جوش و خوشحالی در خواب و خیال افتاد
[ترجمه گوگل]چندین مکان شلوغ، خوشبختی در سرتاسر دنیا به وجود آمده است

8. He then keeled over and fell flat on his back.
[ترجمه ترگمان]سپس به پشت افتاد و بر پشتش افتاد
[ترجمه گوگل]پس از آن او را به حال خود رها کرد و بر روی پشتش ایستاد

9. After a couple of drinks he just keeled over on the floor.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند نوشیدنی، روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]پس از چند نوشیدنی او فقط بر روی زمین نشسته بود

10. The intense heat keeled him over.
[ترجمه ترگمان]حرارت شدید او را گرفت
[ترجمه گوگل]گرمای شدید او را پرت کرد

11. Several of them keeled over in the heat.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از آن ها در گرما فرو رفتند
[ترجمه گوگل]چندین نفر از آنها در گرما به سر می برند

12. Hearing the joke, she keeled over with laughter.
[ترجمه ترگمان]و با شنیدن این شوخی او را به خنده انداخت
[ترجمه گوگل]با شنیدن شوخی، او با خنده صحبت کرد

13. Then, last June, she keeled over frothing at the mouth while out partying with pals in a London club.
[ترجمه ترگمان]و بعد، ژوئن گذشته، در حالی که داشت با دوستانش در باشگاه لندن جشن می گرفت، به دهانش کف زد
[ترجمه گوگل]سپس، در ماه ژانویه گذشته، او در حالی که با مهمانی در یک باشگاه لندن در حال صحبت کردن با سرپناه در دهان است

14. He keeled over and died.
[ترجمه ترگمان]او به زمین افتاد و مرد
[ترجمه گوگل]او بیش از حد بلند شد و درگذشت

15. The ventral arm plates are keeled rounded pentagonal to nearly square in shape and contiguous.
[ترجمه ترگمان]صفحات بازوی شکمی، به صورت پنج ضلعی و تقریبا چهار ضلعی به شکل چهار ضلعی و پیوسته تشکیل شده اند
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی شیب دار تقریبا به اندازه مربع شکل و پیوسته تقسیم می شوند

پیشنهاد کاربران

به زمین افتادن


کلمات دیگر: