کلمه جو
صفحه اصلی

adsorb


معنی : جذب سطحی کردن
معانی دیگر : (در مورد گاز و مایعات و مواد حل شده) به صورت لایه ی نازکی در روی جسم جامد جمع شدن، رونشین شدن، روچگالیدن، روچگال شدن، برکشیدن

انگلیسی به فارسی

(شیمی) جذب سطحی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: adsorbs, adsorbing, adsorbed
مشتقات: adsorbable (adj.), adsorbent (adj.), adsorbent (n.)
• : تعریف: to gather (a gas or liquid) to a surface. (Cf. absorb.)

• attract gas or liquid to the surface of a solid (chemistry)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] برآشامیدن - جذب سطحی کردن
[مهندسی گاز] جذب سطحی کردن
[نساجی] جذب سطحی - جذب نمودن سطحی

مترادف و متضاد

جذب سطحی کردن (فعل)
adsorb

جملات نمونه

1. The process uses small chips of carbon to adsorb the gold dissolved in solution.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند از تراشه های کوچک کربن برای تبدیل کردن طلا به محلول استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این روند با استفاده از تراشه های کوچک کربن برای جذب طلا حل شده در محلول استفاده می شود

2. The nature and quantity of protein adsorbed depends upon the fluid in question, and varies according to the type of surface.
[ترجمه ترگمان]ماهیت و مقدار جذب سطحی جذب پروتیین به سیال مورد سوال بستگی دارد و با توجه به نوع سطح فرق می کند
[ترجمه گوگل]طبیعت و مقدار پروتئین جذب شده بستگی به مایع مورد نظر دارد و با توجه به نوع سطح متفاوت است

3. Consequently, the more odorous molecules adsorbed, the more the odour is removed.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، مولکول های معطر بیشتر جذب شده و هر چه بیشتر بو برده می شود، بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]در نتیجه، مولکول های چرب تر پوست جذب می شود، بیشتر بوی حذف می شود

4. That would drive most of the adsorbed gases out of the surface dirt and evaporate the polar dry ice.
[ترجمه ترگمان]این کار بیشتر گازهای جذب شده را از خاک سطحی خارج می کند و یخ خشک قطبی را تبخیر می کند
[ترجمه گوگل]این امر اکثر گازهای جذب شده را از خاک خارج می کند و یخ خشک قطبی را تبخیر می کند

5. Oxygen adsorbs on tungsten.
[ترجمه ترگمان]اکسیژن adsorbs روی تنگستن
[ترجمه گوگل]جذب اکسیژن در تنگستن

6. These interfering substances are adsorbed on to zeolite, silicic acid, or magnesium silicate.
[ترجمه ترگمان]این مواد مزاحم بر روی zeolite، silicic اسید یا سیلیکات منیزیم جذب می شوند
[ترجمه گوگل]این مواد تداخل دار به زئولیت، اسید سیلیکیک یا سیلیکات منیزیم جذب می شوند

7. The ZrO(OH)2 as a selective adsorbent was used to quickly and low cost adsorb and remove SO42- from washing brine.
[ترجمه ترگمان]The (OH)۲ به عنوان یک جاذب انتخابی به سرعت و کم هزینه adsorb استفاده می شود و SO۴۲ - را از آب شستشو حذف می کند
[ترجمه گوگل]ZrO (OH) 2 به عنوان یک جاذب انتخابی برای adsorb به سرعت و کم هزینه استفاده شد و SO42- از محلول نمک شور

8. Efficacies: Deep purify the pores, adsorb the redundant oil on the face, restrain and remove the acnes and comedones thoroughly with no scars and melanin deposits.
[ترجمه ترگمان]efficacies: پاک کردن منافذ پوست، پاک کردن روغن اضافی بر روی صورت، مهار و حذف the و comedones به طور کامل با هیچ رسوب و melanin melanin
[ترجمه گوگل]Efficacies: عمیق خالص منافذ، جذب روغن بیش از حد بر روی صورت، محدود کردن و حذف آکنه و comedones به طور کامل بدون زخم و رسوبات ملانین

9. The results showed that the matrix can adsorb L-asparaginase and recover high enzymic activity, The immobilize enzyme was more stable against trypsin than native enzyme.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که ماتریکس می تواند L - asparaginase را adsorb و فعالیت enzymic بالا را احیا کند، آنزیم immobilize نسبت به آنزیم بومی stable بود
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که ماتریس می تواند L-asparaginase را جذب کند و فعالیت آنزیمی بالا را بهبود بخشد آنزیم immobilize نسبت به تریپسین پایدار تر از آنزیم بومی است

10. Using vacuum adsorb style fix up paper.
[ترجمه ترگمان]استفاده از سبک adsorb خلا کاغذ را تعمیر می کند
[ترجمه گوگل]با استفاده از سبک جاذب جاذب کاغذ را ثابت کنید

11. VS - K Ingredients can powerfully adsorb water ion and seal water in skin.
[ترجمه ترگمان]مواد لازم در VS - K می توانند به شدت به یون آب متصل شوند و آب را در پوست آب بندی کنند
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده VS-K می توانند یون آب و آب آب را در پوست جذب کنند

12. Threonine grafted compound could adsorb cuprum, iron and calcium.
[ترجمه ترگمان]ترکیب پیوند خورده می تواند cuprum، آهن و کلسیم را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]ترکیب تریرونین می تواند جاذب کربن، آهن و کلسیم را جذب کند

13. It can adsorb the head weights in average, and achieve fully support to have you sleep comfortably.
[ترجمه ترگمان]آن می تواند وزن سر را به طور متوسط کاهش دهد و به طور کامل از شما حمایت کامل کند که راحت بخوابید
[ترجمه گوگل]این می تواند به طور متوسط ​​وزنی سر را جذب کند و به طور کامل به راحتی بخوابد

14. Then the spherical lignin beads were adopted to adsorb the L - aspartic acid.
[ترجمه ترگمان]سپس the کروی برای adsorb اسید L مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]سپس دانه های لیگنین کروی برای جذب اسیدآمیز L-Aspartic مورد استفاده قرار گرفت

15. Efficiency: Powerfully adsorb surplus oil and comedones caused by bacterium, and recover skin to clean, clear, tender and lustrous state.
[ترجمه ترگمان]بهره وری: powerfully adsorb oil و comedones ناشی از باکتری و بازیابی پوست به حالت تمیز، روشن، نرم و درخشان
[ترجمه گوگل]کارایی: روغن مازاد و کمدون های قوی ایجاد شده توسط باکتری را جذب می کند و پوست را به حالت تمیز، روشن، ملایم و روشن تبدیل می کند


کلمات دیگر: