1. faulty wiring caused a fire
سیم کشی بد موجب حریق شد.
2. faulty wiring is responsible for this fire
علت این آتش سوزی نقص در سیم کشی است.
3. the wiring of the house took ten days
سیم کشی خانه ده روز طول کشید.
4. the school's wiring is old
(شبکه ی) سیم کشی مدرسه قدیمی است.
5. we need tools to do wiring
برای سیم کشی نیاز به ابزار داریم.
6. the disaster was laid to faulty wiring
آن فاجعه را ناشی از سیم کشی ناقص دانستند.
7. this unit is a huge construct of wheels, chains, and wiring
این دستگاه ساختار عظیمی است از چرخ و زنجیر و سیم کشی
8. to modernize an old house by putting in plumbing and wiring
خانه ی قدیمی را با لوله کشی و سیم کشی امروزی کردن
9. The existing wiring will have to be replaced.
[ترجمه ترگمان]سیم کشی موجود باید جایگزین شود
[ترجمه گوگل]سیم کشی موجود باید جایگزین شود
10. Don't meddle with the electrical wiring: you're not an electrician.
[ترجمه ترگمان]تو سیم برق دخالت نکن تو یک برق کار نیستی
[ترجمه گوگل]با سیم کشی الکتریکی که برق نیستید، دخالت نکنید
11. The electrician has diagnosed a fault in the wiring.
[ترجمه ترگمان]The تشخیص داده در سیم کشی را تشخیص داده است
[ترجمه گوگل]الکتریکی خطا در سیم کشی را تشخیص داده است
12. The wiring needs to be replaced.
[ترجمه ترگمان]سیم کشی باید جایگزین شود
[ترجمه گوگل]سیم کشی باید جایگزین شود
13. They took out the old wiring.
[ترجمه ترگمان] سیم کشی قدیمی رو برداشتن
[ترجمه گوگل]آنها سیم های قدیمی را بیرون آوردند
14. We've checked the wiring so the problem may be the television itself.
[ترجمه ترگمان]ما سیم کشی را بررسی کردیم تا مشکل بتواند خود تلویزیون باشد
[ترجمه گوگل]ما سیم کشی را بررسی کرده ایم، بنابراین ممکن است مشکل تلویزیون باشد
15. We'd better get an electrician to check the wiring before we start decorating.
[ترجمه ترگمان]بهتره قبل از اینکه دکوراسیون رو شروع کنیم، یه متخصص برق برای چک کردن سیم پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]قبل از شروع تزئین، بهتر است یک برق خریداری کنیم تا سیم کشی را بررسی کنیم