کلمه جو
صفحه اصلی

unconstrained

انگلیسی به فارسی

بدون محدودیت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of constrained.
مشابه: spontaneous

• not constrained, at liberty, not under any type of constraint

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] نامقید
[ریاضیات] بدون محدودیت

جملات نمونه

1. Unconstrained elite dissensus threatens political stability under certain specific conditions.
[ترجمه ترگمان]نخبگان unconstrained ثبات سیاسی را تحت شرایط خاص خاص تهدید می کنند
[ترجمه گوگل]اختلاف نخبگان بدون محدودیت در شرایط خاص خاص، ثبات سیاسی را تهدید می کند

2. Some view unconstrained election spending as positive, exposing voters to more debate about substantive issues.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها هزینه انتخابات بدون محدودیت را مثبت می دانند و رای دهندگان را در معرض بحث های بیشتر در مورد مسائل اساسی قرار می دهند
[ترجمه گوگل]برخی از هزینه های انتخابات بدون محدودیت را مثبت نشان می دهند و رای دهندگان را به بحث های بیشتر درباره مسائل اساسی نگاه می دارند

3. This unconstrained optimization problem may be transformed into nonlinear algebraic system of equations.
[ترجمه ترگمان]این مساله بهینه سازی بدون قید می تواند به سیستم جبری غیرخطی مبدل شود
[ترجمه گوگل]این مشکل بهینه سازی بدون محدودیت ممکن است به سیستم جبری غیر خطی معادلات تبدیل شود

4. Korea Republic is bold and unconstrained cattle ^ s handstand dances most on daughter performance history!
[ترجمه ترگمان]جمهوری کره جسورانه و بدون قید و شرط است و رقص های handstand بیشتر در تاریخ عملکرد دختر برگزار می شود!
[ترجمه گوگل]جمهوری کره ای دست و پا چلفتی و بدون قید و شرط است که بیشتر در تاریخ عملکرد دختران رقص می زند!

5. Unconstrained culture may distort economy and thus needs governmental regulation.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ unconstrained می تواند اقتصاد را تحریف کند و در نتیجه به مقررات دولتی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]فرهنگ بدون محدودیت ممکن است اقتصاد را تحریک کند و بنابراین نیاز به تنظیمات دولتی دارد

6. We face an enemy of ruthless ambition, unconstrained by law or morality.
[ترجمه ترگمان]ما با دشمنی پر از جاه طلبی، بدون قید و بند، با قانون و اخلاق مواجه می شویم
[ترجمه گوگل]ما دشمن آرزوهای بی رحمانه هستیم که با قانون یا اخلاق محدود نمی شود

7. Sequential Unconstrained Minimization Techniques (SUMT) are most common and comparatively successful method in constrained optimization.
[ترجمه ترگمان]تکنیک های متوالی unconstrained متوالی (SUMT)رایج ترین و نسبتا موفق در بهینه سازی مقید هستند
[ترجمه گوگل]تکنیک های کوچک سازی بدون محدودیت (SUMT) رایج ترین و روش های نسبتا موفق در بهینه سازی محدود می باشد

8. Media test drive has always been unconstrained woolgather.
[ترجمه ترگمان]درایو تست رسانه همواره بدون محدودیت بوده است
[ترجمه گوگل]درایو تست رسانه همیشه از woolgather محروم شده است

9. The steady - state harmonic response of stiffened unconstrained damped layer was analyzed using a modal superposition method.
[ترجمه ترگمان]پاسخ هارمونیکی حالت پایدار از لایه بدون قید بدون قید و شرط با استفاده از روش مدل سازی مودال مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]پاسخ هارمونیکی حالت پایدار حالت لایه خنثی نشده سفت و سخت با استفاده از یک روش غربالگری مودال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت

10. Low additional weight, unconstrained comfort, inconspicuous exterior.
[ترجمه ترگمان]وزن اضافی کم، راحتی بدون قید و ظاهر نامحسوس
[ترجمه گوگل]وزن اضافی اضافی، راحتی بدون محدودیت، بیرونی بی نظیر

11. Unconstrained optimization methods include gradient, conjugate direction, Newton, and quasi - Newton methods.
[ترجمه ترگمان]روش های بهینه سازی unconstrained شامل گرادیان، جهت مزدوج، نیوتن و روش های شبه نیوتن است
[ترجمه گوگل]روش های بهینه سازی بدون محدودیت عبارتند از: شیب، جهت اتصال، نیوتن و روش های شبه نیوتن

12. Unconstrained quench of medium steel plate adopt round nozzle impinging jet cooling mode, and steel plate is cooled during being pushed ahead.
[ترجمه ترگمان]فرو نشاندن صفحه فولادی واسطه در حالت سرد کردن جریان جت، حالت خنک کننده جت و صفحه فولادی در طول فشار دادن به جلو خنک می شود
[ترجمه گوگل]رطوبت بدون محدودیت ورق فولادی متوسط، حالت خنک کننده جت ناپیوسته را برداشته و ورق فولادی در حین جلوگیری از خنک شدن، خنک می شود

13. BFGS algorithm using large - scale unconstrained optimization problems, the code language for Fortran 7
[ترجمه ترگمان]الگوریتم BFGS با استفاده از مسایل بهینه سازی بدون قید با مقیاس بزرگ، زبان برنامه نویسی فرترن
[ترجمه گوگل]الگوریتم BFGS با استفاده از مشکلات بهینه سازی بدون محدودیت در مقیاس بزرگ، زبان کد برای Fortran 7

14. With the help of an unconstrained minimization method solved is the axle center actual location of the rotor within its working speed range.
[ترجمه ترگمان]با کمک روش کمینه سازی نامحدود، محل واقعی مرکزی روتور در محدوده سرعت کار خود است
[ترجمه گوگل]با کمک یک روش بهینه سازی بدون محدودیت، مرکز محور محور واقع در روتور در محدوده سرعت کاری آن محاسبه می شود

15. From infancy through early adolescence, Semai children are largely unconstrained and free of external domination.
[ترجمه ترگمان]از کودکی تا اوایل نوجوانی، Semai کودک عمدتا آزاد و آزاد از سلطه خارجی هستند
[ترجمه گوگل]از دوران کودکی تا دوران نوجوانی، کودکان سامی تا حد زیادی بدون محدودیت و آزاد از سلطهی خارجی هستند

پیشنهاد کاربران

برای افراد گاها به معنای فرد بی قید ( نه لزوما به معنای منفی )

فارغ

مهارنشده


کلمات دیگر: