کلمه جو
صفحه اصلی

whipped cream


(شیرینی پزی و غیره) خامه ی پف کرده، خامه ی زده شده (whip cream هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

(شیرینیپزی و غیره) خامهی پف کرده، خامهی زده شده (whip cream هم می‌نویسند)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a rich sweet cream, made stiff by beating and used as a topping or filling for desserts.

• white edible cream placed on food

جملات نمونه

1. He dolloped whipped cream over the bread.
[ترجمه ترگمان]از روی نان خامه ای برداشت
[ترجمه گوگل]او کیک خرد شده را بر روی نان گذاشت

2. He topped the cake with whipped cream.
[ترجمه ترگمان]با کرم و خامه روی کیک به جلو خم شد
[ترجمه گوگل]او کیک را با کیک خرد شده بالا برد

3. Serve the pie with whipped cream.
[ترجمه ترگمان] بعد از خوردن شیرینی پای کرم
[ترجمه گوگل]خمیر را با خامه خامه سرو کنید

4. Top with whipped cream and a sprinkle of sugar.
[ترجمه ترگمان]همراه با خامه زده شده و کمی شکر
[ترجمه گوگل]بالا با کیک خرد شده و پودر شکر

5. She crowned the dessert with whipped cream.
[ترجمه ترگمان]او دسر را با کرم پودر زده بود
[ترجمه گوگل]او دسر را با کیک خرد شده ترتیب داد

6. Decorate the cake with raspberries and whipped cream.
[ترجمه ترگمان]کیک را با تمشک و خامه مخلوط کرد
[ترجمه گوگل]کیک را با تمشک و کیک پودر تزئین کنید

7. A walnut sundae, and don't spare the whipped cream.
[ترجمه ترگمان]یک بستنی از چوب گردو و خامه whipped را هم دریغ نکن
[ترجمه گوگل]ساندویچ گردو، و کرم خرد شده را خنثی نکنید

8. Fill the meringues with whipped cream.
[ترجمه ترگمان] the رو با کرم شلاق پر کن
[ترجمه گوگل]نعنا را با کرم پودر پر کنید

9. We ate cake with liberal amounts of whipped cream.
[ترجمه ترگمان]ما با مقادیر زیادی از خامه زده شده کیک خوردیم
[ترجمه گوگل]ما کیک با مقدار لیبرال کیک خرد شده خوردیم

10. People eating contaminated whipped cream quickly become ill with stomach pains.
[ترجمه ترگمان]افرادی که غذای آلوده را می خورند به سرعت با درد معده بیمار می شوند
[ترجمه گوگل]افرادی که خوردن کرم پودر آلوده به سرعت در معرض درد معده هستند

11. Serve warm or cold with unsweetened whipped cream.
[ترجمه ترگمان]آن را گرم و یا سرد سرو کنید
[ترجمه گوگل]خامه ای و یا خامه ای نعناع را خنک نگه دارید

12. Cool. 3 Fold the whipped cream into the custard and pour into a rigid polythene container.
[ترجمه ترگمان]عالی است ۳ تا cream را به the متصل کنید و در یک ظرف پلاستیکی محکم بریزید
[ترجمه گوگل]سرد 3 کرم پودر را به شیرینی پزی بریزید و به یک ظرف پلی اتیلن سفت و سخت بپاشید

13. The blueberry pie came with a mound of whipped cream on the side.
[ترجمه ترگمان]پای زغال آخته با کپه ای از خامه به پهلو رسید
[ترجمه گوگل]پایه زغال اخته با یک تپه کرم خرد شده در کنار آن آمد

14. Peel off the lining paper, spread with the whipped cream and roll up from one short side.
[ترجمه ترگمان]از روی کاغذ آستر به پیل نگاه کرد، با کرم تند و خامه، از یک طرف کوتاه دور شد
[ترجمه گوگل]کاغذ روکش را خرد کرده، با کرم خرد شده گسترش داده و از یک طرف کوتاه رول کنید

15. Serve it either warm or cold with whipped cream or a sauce of your choice.
[ترجمه ترگمان]آن را به صورت گرم و یا سرد با خامه زده شده و یا سس your سرو کنید
[ترجمه گوگل]آن را گرم یا سرد با خامه خامه ای یا سس از انتخاب خود بگذارید

پیشنهاد کاربران

خامه زده شده

whipped cream ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: خامۀ زده
تعریف: خامه ای که آن را می زنند تا حجم آن به میزان 90 تا 100 درصد افزایش یابد


کلمات دیگر: