کلمه جو
صفحه اصلی

cutlet


معنی : کتلت
معانی دیگر : (خوراک پزی)، شامی

انگلیسی به فارسی

کتلت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thin boneless piece of meat, usu. sliced from the leg or ribs.

(2) تعریف: a patty made from seasoned chopped meat, fish, or vegetables and usu. breaded and fried.

• thin slice of meat (chicken or beef)
a cutlet is a small piece of meat, or a mixture of vegetables and nuts pressed into a rounded shape. cutlets are usually fried or grilled.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تخلیه کننده

مترادف و متضاد

کتلت (اسم)
cutlet

جملات نمونه

1. I had veal cutlets for supper.
[ترجمه ترگمان]من گوشت گوساله برای شام خوردم
[ترجمه گوگل]کتلت گوشت خوک برای شام خوردن

2. The quails and the cutlets were safe.
[ترجمه ترگمان]The و کت لت در امان بودند
[ترجمه گوگل]بلدرچین و کتلت ها بی خطر بودند

3. He needs breaded veal cutlets as well.
[ترجمه ترگمان]به گوشت گوساله من هم احتیاج داره
[ترجمه گوگل]او همچنین نیاز به کتلت گوشت حبوبات دارد

4. The quails and devilled bones, also the mutton cutlets give him much pleasure.
[ترجمه ترگمان]The و devilled هم که گوشت گوسفند را نیز به او می دهند لذت بیشتری می برد
[ترجمه گوگل]بلدرچین و استخوان های شلوغ، همچنین کتلت گوشت خوک به او لذت زیادی می دهد

5. We begin with the nut cutlets of a vegetarian household where Harriet and Vesey meet as adolescents.
[ترجمه ترگمان]شروع می کنیم به خوردن گوشت گوساله گیاهی که در آنجا هریت و vesey مثل adolescents آشنا می شوند
[ترجمه گوگل]ما با کتلت مهره ای از یک خانواده گیاهخوار آغاز می کنیم که هریت و ویسی به عنوان نوجوانان ملاقات می کنند

6. Stubb orders him to prepare cutlets the next night.
[ترجمه ترگمان]استاب دستور داده بود که شب بعد برای تهیه کت لت آماده باشد
[ترجمه گوگل]Stubb دستور می دهد او را برای آماده سازی کتلت در شب بعد

7. Uncle Sammler, would you join me for a cutlet?
[ترجمه ترگمان]عمو Sammler، میشه با من یه کت لت بزنیم؟
[ترجمه گوگل]عمو ساملر، آیا شما برای کتلت به من می آیید؟

8. He pulled a scrap of meat from the cutlet in his hand and tossed it into the air.
[ترجمه ترگمان]یک تکه گوشت را از یک کت لت درآورد و به هوا پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]او یک قطعه گوشت را از کتلت در دستش کشید و آن را به هوا پرتاب کرد

9. Fish Conger eel: buy cutlets.
[ترجمه ترگمان]ماهی conger ماهی: خرید کت لت
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا ماهی قزل آلا: خرید کتلت

10. I thought our fish cutlet will be to your taste.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم که کت لت ماهی ما به مذاق شما خوش خواهد آمد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم کتلت ماهی ما به سلیقه شما خواهد بود

11. I think our fish cutlet will be to your taste.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم کت لت ماهی ما به مذاق شما خوش خواهد آمد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم کتلت ماهی ما به سلیقه شما خواهد بود

12. Maybe you will like our fish cutlet.
[ترجمه ترگمان] شاید تو از اون کت لت ماهی خوشت بیاد
[ترجمه گوگل]شاید شما کولتی ماهی خود را دوست دارید

13. I will absorb water celery soup and beef cutlet.
[ترجمه ترگمان]من سوپ کرفس و کت لت گاو را جذب خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من سوپ کرفس و کتلت گوشت را جذب می کنم

14. Fried sole, deviled crab and beef cutlet are this restaurant's specialities.
[ترجمه ترگمان]یک کت لت سرخ شده و گوشت گوساله، این رستوران specialities
[ترجمه گوگل]کتلت سرخ شده، خرچنگ شیطان و گوشت گاو، تخصص های این رستوران است

پیشنهاد کاربران

تیکه ( در مورد دختران و زنان )


نوعی غذا


کلمات دیگر: