کلمه جو
صفحه اصلی

comet


معنی : ستاره دنباله دار
معانی دیگر : (نجوم) ستاره ی دنباله دار، استاره، ذوذنب، شهاب سنگ

انگلیسی به فارسی

دنباله دار، ستاره دنباله دار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a heavenly body orbiting the sun and having a nucleus surrounded by a nebulous sheath that may form an elongated tail when the body comes close to the sun.

• celestial body with a luminous tail
a comet is an object that travels around the sun leaving a bright trail behind it.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] ستاره دنباله دار جرم آسمانی کوچکی است که در یک مدار کاملا بیضوی شکل به دور خورشید می چرخد.

مترادف و متضاد

ستاره دنباله دار (اسم)
blazing star, comet

جملات نمونه

1. a comet is an object that travels around the sun
استاره جسمی است که دور خورشید می گردد.

2. a comet with a tail
ستاره ی دنباله دار

3. an erratic comet
استاره (ستاره ی دنباله دار) بی هدف

4. the bright trail of a comet
دنباله ی درخشان یک ستاره ی دنباله دار

5. Recently they have discovered a comet.
[ترجمه ترگمان]اخیرا آن ها یک ستاره دنباله دار را کشف کرده اند
[ترجمه گوگل]اخیرا آنها یک دنباله دار کشف کرده اند

6. The orbit of this comet intersects the orbit of the Earth.
[ترجمه ترگمان]مدار این ستاره دنباله دار، مدار زمین را قطع می کند
[ترجمه گوگل]مدار این ستاره دنباله دار از مدار زمین عبور می کند

7. Did you ever see a comet?
[ترجمه الهه] آیا تو یک ستاره دنباله دار دیدی۰
[ترجمه ترگمان]تا حالا ستاره دنباله دار دیدی؟
[ترجمه گوگل]آیا یک دنباله دار را دیدید؟

8. Halley's Comet is going to come back in 206
[ترجمه ترگمان]دنباله دار هالی در ۲۰۶ قرار دارد
[ترجمه گوگل]دنباله دار هالی در 206 می آید

9. A comet colliding with the earth may have caused the mass extinction of the dinosaurs.
[ترجمه ترگمان]ستاره دنباله دار در برخورد با زمین ممکن است باعث انقراض انبوه دایناسورها شده باشد
[ترجمه گوگل]یک ستاره دنباله دار که با زمین برخورد می کند، ممکن است باعث انقراض عظیم دایناسورها شود

10. The comet is going to come back in 2061 and we are all going to be able to see it. Well, our offspring are, anyway.
[ترجمه ترگمان]ستاره دنباله دار به زودی بر می گردد و همه ما قادر خواهیم بود که آن را ببینیم خب، بچه هامون به هر حال هستن
[ترجمه گوگل]ستاره دنباله دار در سال 2061 باز می گردد و همه ما می توانیم آن را ببینیم خب، فرزندان ما، به هر حال

11. The comet is visible to the naked eye .
[ترجمه ترگمان]ستاره دنباله دار به چشم عریان دیده می شود
[ترجمه گوگل]دنباله دار برای چشم غیر مسلح قابل مشاهده است

12. This was the first sighting of the comet for 1 000 years.
[ترجمه ترگمان]این نخستین نشانه ستاره دنباله دار برای ۱۰۰۰ سال بود
[ترجمه گوگل]این نخستین دیدار ستاره دنباله دار برای 1000 سال بود

13. It was predicted that a comet would collide with one of the planets.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی شده بود که ستاره دنباله دار با یکی از سیارات برخورد کند
[ترجمه گوگل]پیش بینی شده بود که یک ستاره دنباله دار با یکی از سیارات برخورد می کند

14. Comet also sired the champion foal out of Spinway Harvest.
[ترجمه ترگمان] ستاره دنباله دار، مادیان قهرمان رو از \"Spinway Harvest\" به ارث برده
[ترجمه گوگل]ستاره دنباله دار قهرمان لانه از نژاد Spinway Harvest بود

15. Halley's comet has an eccentricity of about 0. 9675 permitting it to visit us every 76 years.
[ترجمه ترگمان]ستاره دنباله دار هیلی در حدود ۰ ۹۶۷۵ اجازه می دهد هر ۷۶ سال یک بار به ما مراجعه کند
[ترجمه گوگل]ستاره دنباله دار هالی یکی از بی نظیری از 9675 است که به ما اجازه می دهد هر 76 سال یک بار از ما دیدن کند

A comet is an object that travels around the sun.

ستاره دنباله‌دار جسمی است که دور خورشید می‌گردد.


پیشنهاد کاربران

ستاره ی دونباله دار
و اگر s جمع بگیر میشود ستاره ها ی دنباله دار

ستاره دنباله دار، شهاب سنگ

ستاره ی آرزو ها به فلسفه ی انگلیسی کمت میخونن ولی در زمان حال کامت.


شهاب سنگ

ستاره ی دنباله دار

شهاب سنگ ستاره ی دنباله دار

ستاره دنبال دار


I hope your heart desires sweet comet
امیدوارم آرزوهای دلت به کامت شیرین باشد

یعنی شهاب سنگ

《 پارسی را پاس بِداریم 》
comet
بَرابَرنَهادهایِ تا کُنون گَزاشته شُده : ستاره یِ دُنباله دار ، شَهاب سَنگ ( شَهاب اَرَبی وَلی شَه آب = آبِ فَراوان پارسی ست ) ، سَنگِ آسِمانی
بَرابَرنَهادهایِ پیش نَهادی : سِتارَک ، آسِمان سَنگ
نورسَنگ ، آتَش سَنگ ، آزَرسَنگ ، سَنگار ، سَنگون کَمان ( سَنگون : سَنگ گون یا گونه ) ، سَنگیس ( سَنگ گیس : گیس کوتاه شُده یِ گیسو ) ، سَنگ دُنب ، سَنگیز ( سَنگ گیز : گیز دَر اَنگیزه به مینه یِ جُنبِش وَ هَرکِش / حَرکَت اَست ) ، آسَنگ ( آس سَنگ : آس کوتاه شُده یِ آسِمان )
ریشه یابی :
سِتاکِ com با پَس وَندِ نام سازِ et - هَم ریشه با تَکواژ هایِ کَم وَ خَم اَست وَ پَس وَندِ - آد پارسی ست که سِپَس تَر به آن ها پَرداخته می شَوَد ، نِمونه هایِ کاربُردِ کَم وَ خَم دَر پارسی با پَس وَند هایِ گوناگون ( با کَم دَر مینه یِ کاهِش هَمسان پِنداری نَشَوَد که بایَد دَر باره یِ آن پَژوهیده گَردَد . ) :
کَمان : دَر تیر وُ کَمان چون کَمان نیم گِرد اَست.
کَمان : دَر رَنگین کَمان چون رَنگ هایی اَند که نَواری گِرد پَدید می آوَرَند.
کَمانچه : کَمانِ کوچَک
کَمانه : هِنگامی تیر به هَدَف نِمی خورَد وَ به چِهرِ گِرد بازمی گَردَد.
کَمَند : بَند و ریسمان وُ تَنابی بَرایِ رام کَردَنِ اَسب که سَرِ آن را گِرهِ گِرد می زَنَند .
گیسو کَمَند : دُنب مویِ سَر که دِراز وَ دارایِ پیچ وُ خَم وُ شِکَن اَست.
کَمون : اَبرو کَمون چون اَبرو نیم گِرد اَست
کَمین ( خَمین ) : چون بَرایِ دیده نَشُدَن وَ پِنهان شُدَن بایَد کَم یا خَم شُد
خَمیازه : چون دَهان به هِنگامِ گُشودَن گِرد می شَوَد،
خَمیر : آرد را با آب می آمیزَند وَ به شِکل گِرد دَرمی آوَرَند
خَموش : کَسی که خود را گوژ ( قوز ) می کُنَد وَ چیزی نِمی گویَد.
ریشه شناسی = etymology
این واژه دَر زَبان هایِ اُروپایی ریشه یِ یونانی باستان داشته که دَر اَسل به مینه یِ دِراز وَ دُنب وَ دُنباله اَست زیرا سَنگِ آسمانی روشَنایی ای دِرازی را به دُنبالِ خود می تابانَد.
فَرانسَویِ کُهَن : old French : comete
فَرانسَویِ اِمروزین : modern French : comete
لاتین : Latin : cometa
یونانی : Greek : kometes
مینه یِ بُنیادی :literally : long haird
اَز : from : kome : hair of the head
بِسَنجید با :compare koman
Let the hair grow long, which is of unknown origin. So called from resemblance of a comet's tail to streaming hair.
تَرانِویسی : بِگُزارید موها رُست ( رُشد ) کُنَد تا بُلَند ( دِراز ) شَوَد ، این اَز اَسلی ناشِناخته اَست. بَرایِ مانِستِگی وَ هَمانَندیِ ( شِباهَت ) دُنباله یِ روشَن وَ نورانی وَ سُتونِ نورِ مانَند این سِتارَک به دُنب یا گیسویِ مویِ سَر این گونه نامیده وَ خانده شُده اَست.
گَرته بَرداری با نِگَر به هَم ریشِگیِ ایرانی - اُروپایی سِتاکِ com با سِتاکِ کَم یا خَم وَ پَس وَندِ et - با پَس وَندِ
- آد نِشانه یِ کُنَنده ، مانَندِ : پیاد ( پیاده ) واژه هایِ زیر هَم پیش نَهاد می گَردَد :
کَماد ، خَماد یا
خَمون ، کَمون یا
خَمین یا
کَمو ، خَمو

ستاره دنباله دار

comet ( نجوم )
واژه مصوب: ستارۀ دنباله‏دار
تعریف: جسمی از یخ و غبار در حال گردش به دور خورشید که وقتی به نزدیک خورشید می‏رسد، بخشی از آن بخار می‏شود و دُم بلندی به دنبال هستۀ آن در فضا کشیده می‏شود|||متـ . دنباله‏دار


کلمات دیگر: