کلمه جو
صفحه اصلی

predominate


معنی : دارای نفوذ نجومی، مستولی شدن بر، قاطع بودن، نفوذ قاطع داشتن، مسلط بودن، چربیدن
معانی دیگر : تفوق داشتن، چیره بودن، سیطره داشتن، برتری داشتن، غالب بودن یا شدن، بارزتر بودن، برجسته تر بودن، چشمگیرتر بودن، فراوان تر بودن، اکثریت داشتن

انگلیسی به فارسی

(نجوم) دارای نفوذ نجومی، قاطع بودن، نفوذ قاطع داشتن، مسلط بودن، چربیدن


قاطع بودن، مستولی شدن بر، نفوذ قاطع داشتن، مسلط بودن، چربیدن، دارای نفوذ نجومی


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: predominates, predominating, predominated
(1) تعریف: to be the greater or greatest in importance, prominence, or amount.
مشابه: dominate, lead, prevail, rule

(2) تعریف: to exercise authority or control.
مشابه: dominate, govern, rule
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: predominately (adv.)
• : تعریف: to prevail or exercise control over (another).

• control, rule over; be superior, be of higher rank or authority; comprise a majority, prevail, preponderate, be wide-spread
if one type of person or thing predominates in a group, there are more of that type than any other; a formal word.

مترادف و متضاد

دارای نفوذ نجومی (صفت)
predominate

مستولی شدن بر (فعل)
predominate

قاطع بودن (فعل)
predominate

نفوذ قاطع داشتن (فعل)
predominate

مسلط بودن (فعل)
predominate

چربیدن (فعل)
prevail, preponderate, predominate

be the most important, noticeable


Synonyms: carry weight, command, dominate, domineer, get the upper hand, govern, hold sway, manage, outweigh, overrule, overshadow, preponderate, prevail, reign, rule, tell


جملات نمونه

1. the views of the right wing predominate within the party
نظریات جناح راست در حزب حاکم شده است.

2. A smallgroup has begun to predominate in policy-making.
[ترجمه ترگمان]A در ایجاد سیاست به برتری خود ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]یک گروه کوچک در سیاست گذاری در حال شکل گیری است

3. In older age groups women predominate because men tend to die younger.
[ترجمه ترگمان]در گروه های سنی بالاتر، زنان به این دلیل برتری دارند که مردان ترجیح می دهند که جوان تر باشند
[ترجمه گوگل]در گروه های سنی بالاتر زنان به دلیل مردان مرده اند

4. Pine trees predominate in this area of forest.
[ترجمه ترگمان]درختان پاین در این حوزه از جنگل به وفور دیده می شوند
[ترجمه گوگل]درختان کاج در این منطقه از جنگل غالب هستند

5. Private interest was not allowed to predominate over the public good.
[ترجمه ترگمان]منافع خصوصی مجاز نبود بر منافع عمومی فایق آید
[ترجمه گوگل]منافع خصوصی مجاز به غلبه بر مزایای عمومی نبوده است

6. Red and scarlet predominate in these flowers.
[ترجمه ترگمان]predominate سرخ و سرخ در این گل ها بود
[ترجمه گوگل]قرمز و آبی در این گل ها غالب هستند

7. Informal arrangement still predominate, with about 15 percent of eligible men also taking advantage of formal paternity leave.
[ترجمه ترگمان]آرایش غیر رسمی هنوز به صورت غالب است و حدود ۱۵ درصد افراد واجد شرایط نیز از مرخصی رسمی پدری بهره می برند
[ترجمه گوگل]ترتیب غیر رسمی هنوز هم غالب است، با حدود 15 درصد از مردان واجد شرایط نیز استفاده از رسمی رسمی پدر و مادر

8. Apologies for absences must again predominate.
[ترجمه ترگمان]عذر میخوام که absences باید دوباره predominate باشه
[ترجمه گوگل]عذر خواهی برای غیبت باید دوباره غالب شود

9. Oak-trees predominate in this forest.
[ترجمه ترگمان]درخت بلوط، predominate در این جنگل است
[ترجمه گوگل]درختان بلوط در این جنگل غالب هستند

10. Poplars predominate the woods here.
[ترجمه ترگمان]poplars در جنگل مسلط هستند
[ترجمه گوگل]Poplars در اینجا جنگل غالب است

11. If negative ions predominate, nothing happens.
[ترجمه ترگمان]اگر یون های منفی، برتری داشته باشند، هیچ اتفاقی نمی افتد
[ترجمه گوگل]اگر یونهای منفی غالب باشند، هیچ اتفاقی نمی افتد

12. Horses predominate and many types are presented in every conceivable action.
[ترجمه ترگمان]اسب ها به وفور یافت می شوند و انواع بسیاری در هر اقدام قابل تصور ارائه می شوند
[ترجمه گوگل]اسبها غالب هستند و انواع مختلفی در هر اقدام قابل تصور ارائه می شوند

13. Pines predominate the forest there.
[ترجمه ترگمان] there \"رو تو جنگل نگه می داریم\"
[ترجمه گوگل]درختان کاج جنگل وجود دارد

14. It is not always clear which type predominate.
[ترجمه ترگمان]همیشه واضح نیست کدام نوع غالب است
[ترجمه گوگل]همیشه مشخص نیست که کدام نوع غالب است

15. Which of these two varieties will come to predominate in the population of replicators?
[ترجمه ترگمان]کدام یک از این دو نوع در جمعیت of به وفور یافت می شوند؟
[ترجمه گوگل]کدام یک از این دو گونه در جمعیت تکثیر کنندگان غالب خواهند شد؟

The views of the right wing predominate within the party.

نظریات جناح راست در حزب حاکم شده است.


پیشنهاد کاربران

بارز، برجسته، چشمگیر - قاطع، غالب، چیره

مسلط بودن یا شدن، چیره شدن ، غالب شدن

predominate ( verb ) = غالب بودن، چیره بودن، حکمفرما بودن، حاکم بودن/برتری داشتن، نفوذ داشتن، تسلط داشتن، مسلط بودن، ارجحیت داشتن/اکثریت داشتن، بیشتر بودن، برتری داشتن، فراوان بودن

examples:
1 - In this type of case, the rights of the parent predominate.
در این نوع موارد ، حقوق والدین ارجحیت دارد.
2 - Women predominated in the audience.
زنان در بین تماشاگران اکثریت بودند.
3 - In industrial areas, the dark - coloured variety of the moth now predominates.
در مناطق صنعتی ، تنوع تیره رنگ پروانه در حال حاضر غالب است.
4 - We live in an area in which livestock, poultry, and dairy farming predominate.
ما در منطقه ای زندگی می کنیم که در آن دامداری ، طیور و دامداری فراوان است.
5 - Fear and panic still predominated among the various strata of the people due to the severe repression of the people following unbridled inflation.
به دلیل سرکوب شدید مردم در پی تورم افسار گسیخته هنوز ترس و وحشت در بین اقشار مختلف مردم حاکم ( حکمفرما ) بود.
6 - Neither political group predominates the other.
هیچ یک از گروه های سیاسی بر دیگری تسلط ندارند.
7 - Graphic design on the wall where the pink color of the image is predominates.
طراحی گرافیکی روی دیوار که رنگ صورتی تصویر در آن بیشتر است.
8 - rare species of animals predominate in this forest.
گونه های کمیاب حیوانات در این جنگل فراوان هستند.


کلمات دیگر: