کلمه جو
صفحه اصلی

preceding


معنی : سابق، ماقبل
معانی دیگر : (از نظر زمان یا مکان یا رتبه یا اهمیت) مقدم، دارای حق تقدم یا اولویت، پیشین، قبلی، جلوی، پیش رفته، سابق الذکر

انگلیسی به فارسی

(از نظر زمان یا مکان یا رتبه یا اهمیت) مقدم، دارای حق تقدم یا اولویت، پیشین، قبلی


قبلا، ماقبل، سابق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: that comes, goes, or exists before; prior.
مترادف: antecedent, foregoing, precedent, previous, prior
متضاد: after, following, subsequent
مشابه: aforementioned, anterior, earlier, former, preliminary

- the preceding chapter
[ترجمه ترگمان] فصل قبل
[ترجمه گوگل] فصل قبلی

• coming before, previous, prior

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] آلی، پیشین، قبلی، فوق، قبلی

مترادف و متضاد

سابق (صفت)
former, antecedent, past, old, preceding, ci-devant

ماقبل (صفت)
past, precedent, preceding

earlier, above


Synonyms: above-mentioned, above-named, aforeknown, aforementioned, aforesaid, ahead of, antecedent, anterior, before, erstwhile, foregoing, forerunning, former, forward, front, head, heretofore, introductory, lead, leading, one time, other, past, pioneer, pioneering, precedent, precursive, precursory, preexistent, prefatory, preliminary, preparatory, prevenient, previous, prior, supra


Antonyms: after, below, following, later


جملات نمونه

1. the frolic preceding the wedding day
جشن و سرور قبل از روز عروسی

2. during the days preceding his death
طی روزهای پیش از مرگ او

3. It had happened during the preceding year.
[ترجمه ترگمان]این واقعه در طول سال گذشته رخ داده بود
[ترجمه گوگل]این در طول سال گذشته اتفاق افتاده است

4. The author anticipated the question in a preceding chapter.
[ترجمه ترگمان]مولف این سوال را در فصل قبل پیش بینی کرده بود
[ترجمه گوگل]نویسنده این سوال را در فصل قبلی پیش بینی کرد

5. The plots of this novel in the preceding chapters are so complicated that I couldn't follow them.
[ترجمه ترگمان]توطئه های این رمان در فصل های قبل چنان پیچیده هستند که من نمی توانم آن ها را دنبال کنم
[ترجمه گوگل]قطعه های این رمان در فصل های قبل بسیار پیچیده است و نمی توانم آنها را دنبال کنم

6. Repeat the exercises described in the preceding section.
[ترجمه ترگمان]تمرین های توصیف شده در بخش قبل را تکرار کنید
[ترجمه گوگل]تکرار تمرینات شرح داده شده در بخش قبل

7. Industrial orders had already fallen in the preceding months.
[ترجمه ترگمان]دستورهای صنعتی در ماه های پیش سقوط کرده بود
[ترجمه گوگل]سفارشات صنعتی در ماه های گذشته کاهش یافته است

8. This seems to contradict the argument in the preceding paragraph.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این موضوع با بحث در پاراگراف قبل مغایرت دارد
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد که با پاراگراف قبلی مخالف است

9. See preceding error message in the incident log file for a fuller explanation of the error encountered.
[ترجمه ترگمان]پیغام خطا را در فایل لاگ فایل برای توضیح کامل خطا مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]پیام خطای قبلی را در پرونده ورودی رویداد برای توضیح کاملتر از خطا مواجه کنید

10. In the six months preceding the survey, 40 percent of them had spent £18 or less on textbooks.
[ترجمه ترگمان]در شش ماه قبل از این بررسی، ۴۰ درصد از آن ها ۱۸ میلیون پوند یا کم تر در کتاب های درسی گذرانده بودند
[ترجمه گوگل]در شش ماه پیش از این نظرسنجی، 40 فیصد از آنها در کتاب های درسی صرف 18 پوند یا کمتر بود

11. During the preceding fifty or sixty years Christians were often seen as outsiders, especially in Western aristocratic circles.
[ترجمه ترگمان]در پنجاه یا شصت سال پیش، مسیحیان به خصوص در محافل اشرافی غربی دیده می شدند
[ترجمه گوگل]در طول پنجاه و شصت سال پیش، مسیحیان اغلب به عنوان بیگانه ها، به ویژه در محافل مذهبی اشراف، دیده می شوند

12. It differs from the preceding varieties by having a more robust growth.
[ترجمه ترگمان]این تفاوت از نوع قبلی با داشتن رشد قوی تری متفاوت است
[ترجمه گوگل]با داشتن رشد قوی تر، از گونه های قبلی متفاوت است

13. Body weight was stable during the three months preceding the study.
[ترجمه ترگمان]در طول سه ماه قبل از این مطالعه، وزن بدن ثابت بود
[ترجمه گوگل]وزن بدن در طی سه ماه قبل از مطالعه پایدار بود

14. He is apparently unaware of the preceding action, so that the significance of his observations is lost upon him.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا از عمل قبلی غافل است، به طوری که اهمیت مشاهدات او بر او گم شده است
[ترجمه گوگل]او ظاهرا از اقدام قبلی آگاه نیست، به طوری که اهمیت مشاهدات او بر او غلبه می شود

پیشنهاد کاربران

پیش از ، ماقبلِ
world empires and mini - systems preceding the modern world system =
امپراتوری های جهانی و نظام های خرد پیش از نظام جهانی مدرن

پیشین

primary

اولیه

ابتدایی

سابق

past

گذشته
The preceding chapters
فصل های گذشته


کلمات دیگر: