کلمه جو
صفحه اصلی

midnight


معنی : نیمه شب، نصف شب، دل شب، تاریکی عمیق
معانی دیگر : ساعت 12 شب، وابسته به نصف شب، نیمه شبی، تیره، شبرنگ

انگلیسی به فارسی

نیمه شب، نصف شب، دل شب، تاریکی عمیق


انگلیسی به انگلیسی

• twelve o'clock at night, 12:00 a.m.; middle of the night
midnight is twelve o'clock in the middle of the night.
midnight is used to describe something that happens at midnight or in the middle of the night.

مترادف و متضاد

نیمه شب (اسم)
midnight

نصف شب (اسم)
midnight

دل شب (اسم)
midnight

تاریکی عمیق (اسم)
midnight

middle of the night


Synonyms: 12 o’clock at night, bewitching hour, dead of night, small hours, twelve o’clock at night, witching hour


جملات نمونه

midnight blue

آبی پررنگ


two hours after midnight

دو ساعت بعد از نیمه شب


the midnight train

قطار نیمه شب


1. midnight blue
آبی پررنگ

2. midnight gloom
تاریکی نیمه شب

3. a midnight prayer
دعای نیمه شب

4. after midnight
بعد از نیمه شب

5. past midnight
پس از نیمه شب

6. the midnight train
ترن نیمه شب

7. burn the midnight oil
تا پاسی از شب کار کردن،دود چراغ خوردن

8. from noon to midnight
از ظهر تا نیمه شب

9. i moan from midnight to dawn
نیمه شب تا سحر ناله ها دارم.

10. two hours after midnight
دو ساعت بعد از نیمه شب

11. until sometime after midnight
تا پاسی پس از نیمه شب

12. at the stroke of midnight
وقتی که ساعت نیمه شب را اعلام می کرد

13. the bus arrived at midnight
اتوبوس نصف شب وارد شد.

14. the enemy struck after midnight
دشمن پس از نیمه شب حمله کرد.

15. they stayed long after midnight
آنها تا پاسی پس از نیمه شب ماندند.

16. we reached kashan at midnight
نیمه شب به کاشان رسیدیم.

17. it wants ten minutes to midnight
ده دقیقه مانده به نیمه شب

18. he is on the 4 p. m. to midnight watch
نگهبانی او از 4 بعد از ظهر تا نیمه شب است.

19. As midnight drew on,the party became more boisterous.
[ترجمه ترگمان]در نیمه های شب مهمانی بیش از پیش پر سر و صدا شد
[ترجمه گوگل]همانطور که نیمه شب بود، حزب شدیدتر شد

20. I'm not sure. Probably around midnight.
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم احتمالا حوالی نیمه شب
[ترجمه گوگل]مطمئن نیستم احتمالا در نیمه شب

21. It won't go on beyond midnight.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از نصف شب نمی شه
[ترجمه گوگل]این فراتر از نیمه شب نخواهد رفت

22. They arrived in Beijing at midnight and checked into Beijing Hotel.
[ترجمه ترگمان]آن ها در نیمه شب به پکن رسیدند و وارد هتل پکن شدند
[ترجمه گوگل]آنها در نیمه شب به پکن رسیدند و به هتل پکن رفته بودند

23. We stole on the enemy at midnight.
[ترجمه ترگمان]ما نیمه شب دشمن رو دزدیدیم
[ترجمه گوگل]ما در نیمه شب دشمن را دزدیدیم

24. I mainly go to bed around midnight.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر نصف شب میرم بخوابم
[ترجمه گوگل]عمدتا به نیمه شب به رختخواب می روم

25. We finally got home at midnight.
[ترجمه ترگمان]بالاخره نیمه شب رسیدیم خونه
[ترجمه گوگل]ما نهایتا در نیمه شب به خانه رسیدیم

I moan from midnight to dawn.

نیمه شب تا سحر ناله‌ها دارم.


The bus arrived at midnight.

اتوبوس نصف شب وارد شد.


a midnight prayer

دعای نیمه شب


midnight gloom

تاریکی نیمه شب


اصطلاحات

burn the midnight oil

تا پاسی از شب کار کردن، دود چراغ خوردن


پیشنهاد کاربران

Middle of night

I see you tomorrow midnight

نیمه شب

نصف شب

نیمه شب، نصف شب

نمیه شب

نیمه شب
He is very polite and kind
Last night, as I always remembered him, I called him in the middle of the night
He does not withhold his soothing voice from me, even in the middle of the night
And these excuses of my insomnia are understandable to him that I am too dependent and in love with him
او بسیار مودب و مهربان است
دیشب ، همانطور که همیشه او را به یاد می آوردم ، نیمه شب با او تماس گرفتم
او صدای آرامش خود را از من دریغ نمی کند ، حتی در نیمه شب
و این بهانه های بی خوابی من برای او قابل درک است که من بیش از حد وابسته و عاشق او هستم.


کلمات دیگر: