کلمه جو
صفحه اصلی

busboy


معنی : کمک پیشخدمت، پادو
معانی دیگر : کمک پیشخدمت رستوران (که میز را می چیند و جمع می کند و آب می آورد و غیره)، پادوی رستوران

انگلیسی به فارسی

کمک پیشخدمت، پادو


کاردستی، کمک پیشخدمت، پادو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a man or boy who works in a restaurant setting tables, clearing dishes, or the like.

• person who clears tables in a restaurant
a busboy is someone who assists a waiter or waitress in a restaurant by setting tables and clearing away dirty dishes; used in american english.

مترادف و متضاد

کمک پیشخدمت (اسم)
busboy

پادو (اسم)
peon, footman, lackey, page, busboy, scullion, errand boy, flunkey, flunky, footboy, lacquey, legman

جملات نمونه

1. The boss demoted the careless waiter to busboy.
[ترجمه پریا] رییس پست گارسون بی دقت را به پیشخدمت تغییر داد ( پایین آورد )
[ترجمه ترگمان]رئیس پیشخدمت بی احتیاط را تنزل داد
[ترجمه گوگل]رئیس پیشخدمت بی دقتی را به سمت کاروانسرا خاتمه داد

2. The new busboy, Morton, boxed in his spare time.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت جدید مور تن در زمان فراغتش سیلی محکمی زد
[ترجمه گوگل]کاردان جدید، مورتون، در اوقات فراغت خود بسته بندی شده است

3. The busboy rushes to refill my water glass after every sip.
[ترجمه ترگمان]بعد از هر جرعه، پیشخدمت با عجله لیوان آب مرا پر می کند
[ترجمه گوگل]پسربچه ای بعد از هر گزش، آب شیشه ای خود را دوباره پر می کند

4. For upstairs they hired the smallest, lightest busboy they could find.
[ترجمه ترگمان]در طبقه بالا، آن ها کوچک ترین خدمتکاری را که می توانستند پیدا کنند، استخدام کردند
[ترجمه گوگل]برای طبقه بالا آنها کوچکترین و سبک ترین کارمند استخدام می کردند که می توانستند پیدا کنند

5. A busboy kills time by folding napkins.
[ترجمه ترگمان] یه پیشخدمت با دستمال های folding وقت میکشه
[ترجمه گوگل]یک تاجر با پوشاندن دستمال کاغذی می کشد

6. A busboy with a kid to support isn't going to stay home and miss out on $100 because he's got strep throat.
[ترجمه ترگمان]یک پیشخدمت با یک بچه برای حمایت به خانه نخواهد ماند و از صد دلار برای این که گلویش عفونت دارد تنگ نمی شود
[ترجمه گوگل]یک کارمند کارمند با یک بچه برای حمایت از رفتن به خانه و رفتن به از دست دادن 100 دلار است زیرا او گلو درد

7. The busboy broke so many dishes while clearing tables that he was fired.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت آنقدر غذا خورد که میزها را خالی کرد و او را اخراج کردند
[ترجمه گوگل]کارکنان بسیاری از ظروف را در حالی که پاکسازی جداول که او اخراج شد، شکست

8. When I was a busboy, I wanted to be the best busboy .
[ترجمه ترگمان]، وقتی که پیشخدمت بودم می خواستم بهترین گارسون باشم
[ترجمه گوگل]وقتی که من یک تاجر بودم، می خواستم بهترین باشم

9. Never blame the chef or the busboy or the hostess or the weather for anything that goes wrong. Just make it right.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت سرآشپز یا پیشخدمت یا مهماندار را سرزنش نکن فقط درست انجامش بده
[ترجمه گوگل]هرگز سرآشپز یا کارگر یا میزبان یا آب و هوا را برای هر چیزی که اشتباه است، سرزنش نکنید فقط درست بشه

10. They demoted the careless waiter to busboy.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت careless پیشخدمت را تنزل دادند
[ترجمه گوگل]آنها پیشخدمت بی دقتی را به سمت کاروانسرا رها کردند

11. He asked a young busboy to help him.
[ترجمه ترگمان]از یک پیشخدمت جوان خواست که به او کمک کند
[ترجمه گوگل]او یک کارگر جوان برای کمک به او پرسید

12. The Pizza Hut where my busboy friends stole pies for our drunken parties is now an Indian sweets shop with a completely inappropriate roof.
[ترجمه ترگمان]The های پیتزا، جایی که دوستان پیشخدمت من در آنجا کلوچه را می دزدند، اکنون یک مغازه آب نبات هندی با یک سقف کاملا نامناسب است
[ترجمه گوگل]کلبه پیتزا که در آن دوستان دوستان من دزدیده می شوند برای شرکت در مهمانی های ما، فروشگاه شیرینی هند با یک سقف کاملا نامناسب است

13. A busboy with a kid to support isn't going to stay home and miss out on $100 because he's got strep throat. And these are the people handling your food.
[ترجمه ترگمان]یک پیشخدمت با یک بچه برای حمایت به خانه نخواهد ماند و از صد دلار برای این که گلویش عفونت دارد تنگ نمی شود و اینا افرادی هستن که دارن غذای شما رو کنترل می کنن
[ترجمه گوگل]یک کارمند کارمند با یک بچه برای حمایت از رفتن به خانه و رفتن به از دست دادن 100 دلار است زیرا او گلو درد و اینها افرادی هستند که غذای شما را اداره می کنند

14. He asked a young busboy to help him. The boy took the bottle, turned his back momentarily and loosened the cap without difficulty. Then he tightened it again.
[ترجمه ترگمان]از یک پیشخدمت جوان خواست که به او کمک کند پسر بطری را گرفت و بدون زحمت کلاهش را باز کرد سپس دوباره آن را محکم تر کرد
[ترجمه گوگل]او یک کارگر جوان برای کمک به او پرسید پسر این بطری را برداشت و لحظه ای به عقب برگشت و بدون هیچ مشکلی کلاه را از بین برد سپس دوباره آن را تکان داد

15. The busboy who alerted patrons of the fire at the Hills Super Club said that cigaret butts dumped into soiled tablelinen may have caused the fatal blaze.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت که به مشتری ها در باشگاه \"هیلز\" هشدار داده بود، گفت که cigaret که آلوده به مدفوع شده بودند ممکن است موجب آتش سوزی مرگبار شوند
[ترجمه گوگل]کاردانی که هواداران آتش نشانی را در Hills Super Club اعلام کرده است، گفته است که قوطی های سیگار به گلدان های خرد شده ریختند

پیشنهاد کاربران

پادو . . . تقریبا خدمتکار


مستخدم رستوران ( بویژه فردی که کار شستن ظرف ها را انجام میدهد )

پادو

پادو در رستوران

پیشخدمت رستوران، پادوی رستوران


کلمات دیگر: