کلمه جو
صفحه اصلی

desired


معنی : خواسته، مطلوب، خواستنی
معانی دیگر : مطلوب

انگلیسی به فارسی

مطلوب، مدنظر، موردنظر


دلخواه، مطلوب، خواسته، خواستنی


انگلیسی به انگلیسی

• longed for

مترادف و متضاد

خواسته (صفت)
asked, demanded, requested, wanted, required, desired, begged, wished

مطلوب (صفت)
favorite, desirable, favorable, demanded, desired, eligible, needed, sought

خواستنی (صفت)
desirable, desired, hoped-for

جملات نمونه

1. she desired nothing more than the success of her son
تنها آرزوی او موفقیت پسرش بود.

2. all he desired was to aggrandize his estate
یگانه آرزوی او توسعه ی املاکش بود.

3. that night i desired her more than ever
آن شب بیش از همیشه نسبت به او احساس شهوت می کردم.

4. before his execution, he desired to see his wife
درخواست کرد که همسرش را پیش از اعدام ببیند.

5. he leafed through the book until he found the desired page
او کتاب را ورق زد تا صفحه ی دلخواه را پیدا کرد.

6. He desired not to be pedestalled, but to sink into the crowd.
[ترجمه ترگمان]میل داشت که pedestalled نباشد، بلکه در میان جمعیت غرق می شد
[ترجمه گوگل]او دلشوره استوار نیست، بلکه به جمعیت میرود

7. He was so tired that he desired to kip down somewhere for a while.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی خسته بود که می خواست یه مدتی یه جایی بخوابه
[ترجمه گوگل]او خیلی خسته بود که دلش برای مدت کوتاهی به جایی رسیده بود

8. Their strategy produced the desired outcome.
[ترجمه ترگمان]استراتژی آن ها نتیجه مطلوب را تولید کرد
[ترجمه گوگل]استراتژی آنها نتیجه مطلوب را به دست آورد

9. Love is an irresistible desire to be irresistibly desired.
[ترجمه ترگمان]عشق مقاومت ناپذیر و مقاومت ناپذیر است
[ترجمه گوگل]عشق یک میل ناپذیر است که به شدت مورد احترام باشد

10. He preset the video recorder at the desired time.
[ترجمه ترگمان]او در زمان مطلوب آن دستگاه ضبط را بالا برد
[ترجمه گوگل]او ضبط ویدئو را در زمان دلخواه تنظیم می کند

11. I have long desired to meet them.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت است که آن ها را می بینم
[ترجمه گوگل]من مدتها انتظار داشتم که آنها را ببینم

12. The youthful learners who desired to perfect their education studied hard.
[ترجمه ترگمان]The جوان که می خواستند تحصیلات خود را کامل کنند سخت مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]یادگیرندگان جوان که مایل به تحصیلات خود بودند، سخت مورد مطالعه قرار گرفتند

13. She had remarried and desired a child with her new husband.
[ترجمه ترگمان]او ازدواج نکرده بود و فرزندی با شوهر جدیدش داشت
[ترجمه گوگل]او با همسر جدیدش ازدواج کرده و ازدواج کرده است

14. His words had the desired effect.
[ترجمه ترگمان]کلمات تاثیر مطلوب را بر زبان آورده بود
[ترجمه گوگل]کلمات او اثر مطلوب داشتند

پیشنهاد کاربران

مد نظر

مورد نظر، ترجیحی

دلخواه

مورد نظر، مد نظر، ( اونچیزی که دلخواه و مد نظر ما هستش )

مورد نظر . . . . . . ترجیهی

�achieving�what you wanted, or having the�effector�result�you�intended

مطلوب


کلمات دیگر: