کلمه جو
صفحه اصلی

sought


معنی : مطلوب
معانی دیگر : زمان گذشته و اسم مفعول: seek، گذشته وقسمت سوم kees

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Seek


قسمت سوم فعل Seek


به دنبال، مطلوب


انگلیسی به انگلیسی

• sought is the past tense and past participle of seek.

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of seek.

Simple Past: sought, Past Participle: sought


مترادف و متضاد

مطلوب (صفت)
favorite, desirable, favorable, demanded, desired, eligible, needed, sought

جملات نمونه

1. he sought the king's permission
او از شاه اجازه می خواست.

2. because of misadventure we have sought refuge here
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

3. Love sought is good, but given unsought is better. William Shakespeare
[ترجمه ترگمان]عشق به دنبال خوب است، اما با توجه به unsought بهتر است ویلیام شکسپیر
[ترجمه گوگل]عشق به دنبال خوبی است، اما نادیداده بهتر است ویلیام شکسپیر

4. Love sought is good, but give unsought is better.
[ترجمه مهدیس] طلبیدن عشق خوب است ولی عشق نطلبیده بهتر است.
[ترجمه ترگمان]عشق به دنبال خوب است، اما به unsought بهتر است
[ترجمه گوگل]عشق به دنبال خوب است، اما نادیده گرفتن بهتر است

5. He sought vainly for the answer.
[ترجمه ترگمان]بی هوده دنبال جواب می گشت
[ترجمه گوگل]او بیهوده برای پاسخ جواب می داد

6. We sought long and hard but found no answer.
[ترجمه مهدیس] ما برای مدت طولانی و به سختی جستجو کردیم ولی پاسخی نیافتیم.
[ترجمه ترگمان]دراز و سخت جستجو کردیم اما جوابی پیدا نکردیم
[ترجمه گوگل]ما طولانی و سخت تلاش کردیم اما پاسخی نگرفتیم

7. She claims she never sought the limelight.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که هرگز به دنبال جلب توجه نبوده است
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که هرگز به اهمیت توجه نکرد

8. With equal passion I have sought knowledge. I have wished to understand the hearts of men. I have wished to know why the stars shine. And I have tried to apprehend the Pythagorean power by which number holds sway above the flux. A little of this, but not much, I have achieved.
[ترجمه ترگمان]با همان شور و هیجانی که در پی دانستن آن هستم دلم می خواست قلب آدم ها را درک کنم می خواهم بدانم چرا ستاره ها می درخشند و من هم سعی کرده ام نیرویی نامریی را که در آن بر فراز the قرار دارد به تصرف درآورده باشم کمی از این، اما نه زیاد، به من دست یافت
[ترجمه گوگل]با شور و شوق برابر من به دنبال دانش هستم من آرزو داشتم قلبهای مردان را درک کنم من می خواستم بدانم چرا ستارگان درخشش دارند و من سعی کردم که قدرت فیثاغورس را که تعداد آن در بالای جریان شتاب می گیرد، بفهمم کمی از این، اما نه چندان، من به دست آورده ام

9. We sought an answer to the question, but couldn't find one.
[ترجمه ترگمان]ما به این سوال جواب دادیم، اما نتونستیم یکی پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما به دنبال یک پاسخ به این سوال بودیم، اما نمی توانستیم آن را پیدا کنیم

10. The dictator sought to aggrandise himself by new conquests.
[ترجمه ترگمان]دیکتاتور به دنبال تصرف مجدد خود با فتوحات تازه بود
[ترجمه گوگل]دیکتاتور سعی کرد خود را با فتنه های جدید تسخیر کند

11. The Marshall Plan sought to regenerate the shattered Europe of 194
[ترجمه ترگمان]طرح مارشال به دنبال بازسازی اروپا از (۱۹۴)بود
[ترجمه گوگل]طرح مارشال به دنبال انزوای اروپا در سال 194 بود

12. He sought oblivion in a bottle of whisky.
[ترجمه ترگمان]به دنبال فراموشی در یک بطری ویسکی می گشت
[ترجمه گوگل]او در یک بطری ویسکی خوابیده بود

13. Six journalists sought to challenge in court the legality of the ban on broadcasting.
[ترجمه ترگمان]شش روزنامه نگار به دنبال چالش کشیدن در دادگاه قانونی بودن ممنوعیت پخش برنامه بودند
[ترجمه گوگل]شش روزنامه نگار در صدد محکوم کردن ممنوعیت پخش در دادگاه بودند

14. Illegal immigrants found/sought/took sanctuary in a local church.
[ترجمه ترگمان]مهاجران غیرقانونی، پناه گاه خود را در یک کلیسای محلی یافتند \/ جستجو کردند
[ترجمه گوگل]مهاجران غیرقانونی در یک کلیسای محلی در معرض پناهندگی / پناهندگی قرار گرفتند

پیشنهاد کاربران

جستجو کردن

sought after = مطلوب

خواهان
دنبال کردن

دنبال کردن

موردنظر، مدنظر، مقصود

مطلوب

ریشه ( ریاضی )

جست و جو کردن

جلب کردن ( توجه )


کلمات دیگر: