کلمه جو
صفحه اصلی

attribution


معنی : اختیار، تخصیص، نسبت دادن
معانی دیگر : نسبت دادن، اختیار، تخصیص

انگلیسی به فارسی

نسبت دادن، اختیار، تخصیص


ارجاع، نسبت دادن، تخصیص، اختیار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or fact of attributing.

- The attribution of a recently discovered painting to Leonardo da Vinci has proven controversial.
[ترجمه ترگمان] اسناد یک نقاشی اخیرا کشف شده به لئوناردو داوینچی، بحث برانگیز شده است
[ترجمه گوگل] تخصیص یک نقاشی به تازگی کشف شده برای لئوناردو داوینچی ثابت کرده است بحث برانگیز است

• reference; quality, trait

مترادف و متضاد

اختیار (اسم)
adoption, authority, option, mandate, authorization, liberty, credential, attribution, clearance

تخصیص (اسم)
dedication, allotment, devotion, appropriation, attribution, designation, consecration

نسبت دادن (اسم)
attribution, imputation

جملات نمونه

1. The attribution of this painting to Rembrandt has never been questioned.
[ترجمه امیر] منسوب کردن این نقاشی به رامبراند هرگز مورد سوال نبوده است.
[ترجمه محمد ضیایی بیگدلی] انتساب این نقاشی به رامبراند هرگز زیر سؤال نرفته است.
[ترجمه ترگمان]نسبت این نقاشی به رامبران هرگز مورد سوال قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]اختصاص دادن این نقاشی به رامبراند هرگز مورد سوال قرار نگرفته است

2. The usual attribution of the work to Leonardo is now disputed by several experts.
[ترجمه ترگمان]انتساب عادی کار به لئوناردو اکنون توسط چندین متخصص مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]معیار معمول این کار به لئوناردو در حال حاضر توسط چندین کارشناس مورد بحث است

3. The method of attribution by provenance works best with coinages of a small scale or a low value, such as bronze coinage.
[ترجمه ترگمان]روش تخصیص دادن توسط این فرد با استفاده از یک مقیاس کوچک یا یک مقدار کم، مانند سکه برنزی، به بهترین نحو عمل می کند
[ترجمه گوگل]روش ارجاع پروانه به بهترین وجه با سکه هایی از مقیاس کوچک یا ارزش کم، مانند سکه های برنزی، بهتر عمل می کند

4. It is perhaps in the field of attribution that this catalogue serves the most useful purpose.
[ترجمه ترگمان]شاید در زمینه اسناد این است که این کاتالوگ به مفیدترین اهداف عمل می کند
[ترجمه گوگل]شاید این موضوع در زمینه ارجاع باشد که این کاتالوگ برای اهداف مفید مفید باشد

5. The new formulation is based on attribution theory.
[ترجمه ترگمان]فرمول جدید مبتنی بر نظریه اسناد است
[ترجمه گوگل]فرمول جدید بر مبنای تئوری توزیع استوار است

6. The same sort of attribution, of urges out of control, is a recurring theme in the reporting of school violence.
[ترجمه ترگمان]همان نوع از اسناد، که از کنترل خارج می شود، یک موضوع مکرر در گزارش خشونت مدارس است
[ترجمه گوگل]همان نوع تخصیص، که از کنترل خارج می شود، موضوع تکراری در گزارش خشونت مدرسه است

7. When things go well, the self-serving attribution bias, we'll credit ourselves.
[ترجمه ترگمان]وقتی همه چیز خوب پیش می رود، تعصب نسبت به خود عمل می کند، ما به خود اعتبار می دهیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که همه چیز به خوبی پیش میرود، تعصب اختصاصی خودخواهانه، ما خودمان اعتبار می دهیم

8. The attribution or attribution ratio of multi-component data are the effective parameters for the abnormal indictor at gas reservoir exploring.
[ترجمه ترگمان]نسبت دادن یا نسبت دادن داده های چند جزیی، پارامترهای موثر برای indictor غیر عادی در ذخایر گاز است
[ترجمه گوگل]نسبت اختصاص یا نسبت داده های چند جزء پارامترهای موثر برای نشانگر غیر طبیعی در مخزن گاز است

9. He questioned the attribution of the painting to Picasso.
[ترجمه ترگمان]نسبت دادن نقاشی به پیکاسو مورد تردید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او نقاش را به پیکاسو تقدیم کرد

10. One can query the phone number attribution process, support for the latest segment number.
[ترجمه ترگمان]یکی می تواند شماره شماره تلفن را پرس و جو کند، از آخرین شماره بخش پشتیبانی کند
[ترجمه گوگل]یکی می تواند فرایند صدور شماره تلفن، پشتیبانی از شماره آخرین بخش را پرس و جو کند

11. There's usually a lot of attribution of evil intent to those who have different views.
[ترجمه ترگمان]معمولا نسبت دادن نسبت بدی به کسانی که دیدگاه های متفاوتی دارند، وجود دارد
[ترجمه گوگل]معمولا افرادی که دیدگاه های مختلفی دارند، بسیار متمایز می شوند

12. Function: mobile phones and fixed telephone area code attribution to inquiries.
[ترجمه ترگمان]وظیفه: تلفن های همراه و تخصیص کد منطقه تماس ثابت نسبت به پرس و جو
[ترجمه گوگل]تابع: تلفن های همراه و کد تلفن منطقه ثابت به سوالات

13. Initially estimate the attribution of the ingredients in blood-serum.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا نسبت مواد تشکیل دهنده در سرم خون را برآورد کنید
[ترجمه گوگل]در ابتدا اسامی مواد تشکیل دهنده در خون سرم را تخمین بزنید

14. The attribution to King Tut's tomb appears to confirm speculations that several objects were stolen, ending up in foreign collections.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که نسبت دادن به مقبره پادشاه Tut گمانه زنی های بسیاری را تایید می کند که چندین شی به سرقت رفته و به مجموعه های خارجی ختم می شوند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که تسلیم شدن به قبر شاه توت، دلایلی را که چندین اشیا به سرقت رفته اند و به مجموعه های خارجی پایان یافته، تایید می کنند

پیشنهاد کاربران

مرتبط بودن با

"نسبت دادن"
به طور ویژه در هنگامی که جرم یا تقصیری به فردی نسبت داده می شود

انتساب

ویژگی

در متون حقوقی به معنای انتساب یا قابلیت انتساب است

تخصیص
نسبت دادن
انتساب

برچسب زنی

attribution ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: اِسناد 1
تعریف: توضیح رفتار دیگران یا خود و تعیین علت آن با استنباط از شرایط و اسباب آن


کلمات دیگر: