کلمه جو
صفحه اصلی

mop


معنی : پاک کن، با چوب گردگیری پاک کردن، پاک کردن
معانی دیگر : با زمین شوی شستن یا پاک کردن، هر چیز همانند زمین شوی: سرپرمو، موی ژولیده، (ابزار) زمین شوی، (قدیمی)، اخم کردن، چهره در هم کشیدن، چوبی که کهنه یا پشم بر سر ان می پیچند ومانند جاروبکار میبرند، با چوب گردگیری پاک کردن اطاق وغیره

انگلیسی به فارسی

(ابزار) زمین شوی، چوبی که کهنه یا پشم بر سر آن می‌پیچند و مانند جارو بکار می‌برند


با زمین شوی شستن یا پاک کردن


هر چیز همانند زمین شوی: سرپرمو، موی ژولیده


مپ، پاک کن، پاک کردن، با چوب گردگیری پاک کردن


انگلیسی به انگلیسی

• rag or sponge attached to the end of a stick for cleaning the floor; rag; lock of messy hair
clean with a mop; wipe one's face of excessive sweat; clean up a mess
a mop is a tool for washing floors. it consists of a sponge or many pieces of string attached to a long handle.
if you mop a floor, you clean it with a mop.
if you mop a liquid from a surface or if you mop the surface, you wipe the surface with a dry cloth in order to remove the liquid.
a mop of hair is a large amount of loose or untidy hair.
if you mop up a liquid from a surface, you clean it up and get rid of it.
if you mop up something that you think is undesirable or dangerous, you remove it or deal with it so that it is no longer a problem.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] کلرور پتاسیم - کلرور پتاسیم محتوی 60 درصد K2O است. 90 درصد از کل مصرف پتاس در جهان به کلرور پتاسیم اختصاص دارد و مصرف آن در ایران به عنوان کود شیمیای اخیراً توسعه یافته است. از مزایای آن می توان به ارزانتر بودن نسبت به دیگر کودهای پتاسه، محلول بودن آن و سهولت استفاده اشاره کرد. البته این کود به دلیل داشتن عمصر کلر برای محصولاتی که ظرفیت پذیرش کلر ندارند (مانند تنباکو، سیب زمینی و …..) مناسب نیست.

مترادف و متضاد

پاک کن (اسم)
brush, eraser, mop, wiper, rubber

با چوب گردگیری پاک کردن (فعل)
mop

پاک کردن (فعل)
wash, wipe, abrade, erase, clean, purify, cleanse, rub, scrape, absolve, absterge, purge, assoil, obliterate, expiate, mop, furbish, lustrate, deterge, efface, sublimate, willow, winnow, wipe up

tangle of material, often used to


Synonyms: absorb liquid duster, sponge, squeegee, swab, sweeper, towel


thick mass of hair


Synonyms: mane, shock, tangle, thatch, tresses


clean by using water and cloth


Synonyms: dab, dust, pat, polish, rub, soak up, sponge, squeegee, swab, towel off, wash, wipe


جملات نمونه

Pouya mopped the mosaics every other day.

پویا یک روز در میان موزاییک‌ها را زمین شوی می‌کشید.


his hair was a disorderly yellow mop.

موی سرش همچون زمین‌شوی ژولیده و زردرنگ بود.


1. mop (up) the floor with
(خودمانی) شکست قطعی دادن

2. mop up
(عامیانه) 1- تمام کردن یا شدن،به پایان رسیدن یا رساندن 2- کاملا شکست دادن،کاملا برطرف کردن 3- (ارتش) پاکسازی بقایای نیروهای شکست خورده ی دشمن

3. his hair was a disorderly yellow mop
موی سرش همچون زمین شوی ژولیده و زرد رنگ بود.

4. She bought a new white mop.
[ترجمه افشین] او یک "تی" سفید جدید خرید
[ترجمه ترگمان]یک جاروی سفید نو خرید
[ترجمه گوگل]او یک مورچه سفید جدید خرید

5. You'd better mop up that pool of water on the floor before father sees it.
[ترجمه افشین] بهتره اون استخر آبو ( حجم زیاد آب ) که رو کف زمینه قبل از اینکه پدر ببینه ، " تی" بکشی
[ترجمه ترگمان]بهتره قبل از اینکه پدر اون رو ببینه، آب رو روی زمین تمیز کنی
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه پدرش این را ببیند، بهتر است آب آن را روی زمین بشوید

6. He ran a hand through his mop of fair hair.
[ترجمه ترگمان]دستی به موهای بورش کشید
[ترجمه گوگل]او دست خود را از طناب موی عادلانه اش بیرون کشید

7. I mop the kitchen floor twice a week.
[ترجمه افشین] من کف آشپزخانه رو هفته ای دوبا "تی" میکشم
[ترجمه ترگمان]هفته ای دو بار کف آشپزخانه را تمیز می کنم
[ترجمه گوگل]من کف آشپزخانه را دو بار در هفته می شکنم

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

9. It takes two men half the morning to mop down the hospital floors.
[ترجمه افشین] اندازه نصف صبح روز کاری دو مرد طول میکشه تا طبقات بیمارستان "تی" کشیده بشه
[ترجمه iii] سگ توروحت
[ترجمه ترگمان]نصف روز طول میکشه تا کف بیمارستان رو تمیز کنن
[ترجمه گوگل]نیم ساعت صبح برای دویدن در طبقه های بیمارستان طول می کشد

10. The houseboy comes to mop our kitchen floor twice a week.
[ترجمه ترگمان]The هفته ای دو بار زمین رو تمیز می کنه
[ترجمه گوگل]Houseboy دو بار در هفته به آشپزخانه ما میپردازد

11. I shall be glad to mop up the last of the office work that was waiting for me on my return from holiday.
[ترجمه ترگمان]خوشحال خواهم شد که آخرین کار دفتری را که در انتظار بازگشت من از تعطیلات بود تمیز کنم
[ترجمه گوگل]من خوشحال خواهم شد تا آخرین کار دفتری که در انتظار بازگشت من از تعطیلات بود را برطرف کنم

12. Mop the floor with this old cloth.
[ترجمه افشین] با این کهنه پارچه ، کف زمین رو "تی" بکشید
[ترجمه ترگمان]زمین رو با این پارچه کهنه بگیرید
[ترجمه گوگل]با این پارچه قدیمی پارچه را با کف دستشویی بپوشانید

13. Please mop the floor.
[ترجمه ترگمان]لطفا زمین رو تمیز کن
[ترجمه گوگل]لطفا طبقه را تمیز کنید

14. The housemaid comes to mop our kitchen floor twice a week.
[ترجمه ترگمان]کلفت خانه هفته ای دو بار زمین را تمیز می کند
[ترجمه گوگل]مأمور دستگیره دو بار در هفته به آشپزخانه ما میپردازد

15. Troops combed the area to mop up any remaining resistance.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی منطقه را برای پاک سازی هر مقاومت باقی مانده جستجو کردند
[ترجمه گوگل]سربازان منطقه را تکان دادند تا هر مقاومت باقیمانده را از بین ببرد

16. He was long-limbed and dark-eyed, with a mop of tight, dark curls.
[ترجمه ترگمان]او مردی بود دراز و خمیده، با چشمانی سیاه و با چشمانی تنگ و تیره
[ترجمه گوگل]او بلند و مرطوب و تاریک چشم بود، با مورچه تنگ، فرفره تیره

اصطلاحات

mop up

(عامیانه) 1- تمام کردن یا شدن، به پایان رسیدن یا رساندن 2- کاملاً شکست دادن، کاملاً برطرف کردن 3- (ارتش) پاکسازی بقایای نیروهای شکست‌خورده‌ی دشمن


mop (up) the floor with

(عامیانه) شکست قطعی دادن


پیشنهاد کاربران

تی

طی کشیدن ( کف زمین )

طی یا طی کشیدن برروی زمین

تی کشیدن

گردگیر یا تی اما
broomیعنی جارو. . .

تی، زمین شوی

a tool for washing floors that has a long handle with soft material or a bunch of thick strings at the end. Ox

کشیدن طی خیس روی کاشی

یک نوع جارو که مخصوص خشک کردن جای ( خیس ) است، ولیbroom مال خشک اشتباه نگیرین.
تی، و تی کشیدن هم معنی میده.

تی کشیدن بر کف زمین


جارو

تی، تی کشیدن


کلمات دیگر: