کلمه جو
صفحه اصلی

eviction


معنی : اخراج، خلع ید
معانی دیگر : اخراج، خلع ید

انگلیسی به فارسی

اخراج، خلع ید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the process of being forced to leave a property.

- My friend faces eviction from his apartment if he cannot pay the rent.
[ترجمه Sina] اگر دوست من نتواند کرایه آپارتمان را بپردازد ، باید اپارتمان را ترک کند ( با تخلیه ی خانه ر وبرو میشود )
[ترجمه ترگمان] دوست من اگه نتونه اجاره رو بده، از آپارتمانش خارج می شه
[ترجمه گوگل] دوست من با اخراج از آپارتمان خود مواجه می شود اگر او نمی تواند اجاره را پرداخت کند

• expulsion, dispossession, ejection
eviction is the act or process of officially forcing someone to leave a house or piece of land.

مترادف و متضاد

اخراج (اسم)
ejection, banishment, deportation, expulsion, dismissal, eviction, exclusion, boot, ouster, deposal, extrusion, rustication

خلع ید (اسم)
eviction, dispossession

throwing out of a residence


Synonyms: boot, bounce, bum’s rush, clearance, dislodgement, dispossession, ejection, expulsion, kicking out, ouster, removal, rush, the gate, walking papers


Antonyms: admittance, boarding, including, leasing, receiving, renting, welcome, welcoming


جملات نمونه

1. the rent is due the first of each month and there is no more than a ten-day grace period, i. e. if it is not paid by the tenth, eviction orders will be issued
موعد پرداخت کرایه اول هر ماه است و مهلت تاخیر ده روز بیشتر نیست،یعنی اگر تا دهم ماه پرداخت نشود دستور تخلیه صادر خواهد شد.

2. He claimed damages for unlawful eviction.
[ترجمه ترگمان]او مسئولیت اخراج غیرقانونی را برعهده گرفته است
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که خسارت برای اخراج غیرقانونی دارد

3. Non payment of rent can mean eviction.
[ترجمه ترگمان]عدم پرداخت اجاره می تواند به معنای تخلیه باشد
[ترجمه گوگل]بدون پرداخت اجاره به معنای اخراج است

4. We received an eviction notice today.
[ترجمه ترگمان]ما امروز یک اعلامیه اخراج دریافت کردیم
[ترجمه گوگل]امروز ما اخطار اخراج را دریافت کردیم

5. The family now faces eviction from their home.
[ترجمه ترگمان]اکنون این خانواده از خانه خود اخراج می شوند
[ترجمه گوگل]خانواده اکنون از خانه بیرون می آیند

6. He's had nowhere to live since his eviction.
[ترجمه ترگمان]از اخراج او هیچ جا به جا نمانده است
[ترجمه گوگل]او از زمان اخراجش هیچ جا زندگی نکرده است

7. She has received an eviction order from the council for non-payment of rent.
[ترجمه ترگمان]او یک دستور تخلیه از طرف شورا برای پرداخت اجاره دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]او از اخذ مجوز برای اخذ ویزا دریافت کرده است

8. They are facing eviction from their home.
[ترجمه ترگمان]آن ها با اخراج از خانه هایشان رو به رو هستند
[ترجمه گوگل]آنها از خانه خود خارج می شوند

9. The family have won a temporary reprieve from eviction.
[ترجمه ترگمان]این خانواده مهلت موقتی را از این اخراج دریافت کرده اند
[ترجمه گوگل]خانواده از اخراج موقت منصرف شده اند

10. Local councils would also have greater powers of eviction and be free of their legal duty to provide gypsy caravan sites.
[ترجمه ترگمان]شوراهای محلی نیز قدرت اخراج و معاف شدن از وظیفه قانونی خود را دارند تا مکان های کاروان کولی را تامین کنند
[ترجمه گوگل]شوراهای محلی نیز دارای قدرت بیشتری از اخراج و از وظیفه قانونی خود برای ارائه مکان های کاروان کولی برخوردار خواهند بود

11. Currently eviction must follow lengthy proceedings in the civil courts.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این اخراج باید مراحل طولانی در دادگاه های مدنی را دنبال کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر اخراج باید در دادگاه های مدنی پیگیری های طولانی را دنبال کند

12. Ever since she's been under threat of eviction.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که تحت تهدید به تخلیه بوده
[ترجمه گوگل]از زمان او تحت تهدید اخراج بوده است

13. Defences of eviction by title paramount, frustration and impossibility of performance were raised by the lessee and rejected.
[ترجمه ترگمان]اخراج شدن با عنوان اولویت، ناامیدی و عدم امکان عملکرد توسط the مطرح شد و رد شد
[ترجمه گوگل]دفاع از اخراج توسط عنوان، به طور عمده، سرخوردگی و عدم امکان عملکرد، توسط لایحه مطرح شد و رد شد

14. The intelligentsia was actively rallying support against the eviction.
[ترجمه ترگمان]این روشنفکران به طور فعال از این اخراج حمایت می کردند
[ترجمه گوگل]روشنفکران به طور جدی مخالف حمایت از اخراج بودند

پیشنهاد کاربران

تخلیه ی یک مکان ، به علت ندادن بدهی ، کرایه

بیرون راندگی ( از ملک )

# They faced eviction from their home
# We received an eviction notice today
# He'll face eviction from his apartment if he cannot pay the rent

⁦✔️⁩تخلیه اجباری یه مکان/مسکن یا بیرون کردن/انداختن مستاجر به علت ندادن بدهی/ کرایه

Covid debt: A baby, job loss - and now 💥eviction
BBC. co. uk@


کلمات دیگر: