1. She is well-known for her profligate spending habits.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر عادات spending اش معروف است
[ترجمه گوگل]او به خاطر عادت های عادتمندانه اش به خوبی شناخته شده است
2. Their profligate lifestyle resulted in bankruptcy.
[ترجمه ترگمان]سبک زندگی فاسد آن ها منجر به ورشکستگی شد
[ترجمه گوگل]شیوه زندگی شلوغش باعث ورشکستگی شد
3. This profligate recipe for survival is used by many animals of many kinds.
[ترجمه ترگمان]این دستورالعمل فاسد برای بقا، توسط بسیاری از حیوانات از انواع مختلف مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این دستورالعمل فریبنده برای بقا توسط بسیاری از بسیاری از حیوانات مورد استفاده قرار می گیرد
4. Although the sources are not profligate with information, it is possible to reach a more differentiated picture.
[ترجمه ترگمان]اگرچه منابع با اطلاعات فاسد نیستند، اما رسیدن به یک تصویر متمایز ممکن است
[ترجمه گوگل]با وجودی که منابع با اطلاعات مواجه نیستند، ممکن است به یک تصویر متمایز تبدیل شود
5. He was an out-and-out profligate, darting from one partner to the next.
[ترجمه ترگمان]او از یک شریک در کنار یک شریک در حال خارج شدن بود
[ترجمه گوگل]او یک فریبنده بیرون و بیرون بود که از یک شریک به سمت دیگر حرکت می کرد
6. The implication of this is that the more profligate councils will not be re-elected.
[ترجمه ترگمان]مفهوم این امر این است که شوراهای فاسد بیشتری مجددا انتخاب نخواهند شد
[ترجمه گوگل]نتیجه این امر این است که شوراهای مشاعر بیشتر مجددا انتخاب نخواهند شد
7. A persistent critic of profligate government, he now has his chance to trim the deficit.
[ترجمه ترگمان]او که یک منتقد سرسخت دولت فاسد است، اکنون شانس خود برای اصلاح کسری بودجه را دارد
[ترجمه گوگل]منتقد مداوم دولت بی رحمانه، او اکنون فرصتی برای مقابله با کسری بودجه دارد
8. Why do you bring your profligate companions here?
[ترجمه ترگمان]چرا در اینجا رفقای فاسد خود را به اینجا می آورید؟
[ترجمه گوگل]چرا شما همراهان بیچارگی خود را اینجا می آورید؟
9. Similarly Americans have been profligate in the handling of mineral resources.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب آمریکایی ها در اداره منابع معدنی فاسد شده اند
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، آمریکایی ها در دست زدن به منابع معدنی بی پروا هستند
10. As investors focus on that gap, the most profligate rich countries, such as Britain, will suffer.
[ترجمه ترگمان]همانطور که سرمایه گذاران بر روی این شکاف تمرکز می کنند، most کشورهای ثروتمند، مانند بریتانیا، رنج خواهند برد
[ترجمه گوگل]همانطور که سرمایه گذاران بر این شکاف تمرکز می کنند، کشورهای غنی تر از کشورهای غنی مانند انگلیس رنج می برند
11. The region's profligate economies will struggle for longer as austerity kicks in.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد فاسد این منطقه برای مدت بیشتری به عنوان ریاضت اقتصادی مبارزه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اقتصادهای ناخوشایند منطقه برای مدت طولانی مبارزه می کنند، زیرا ریاضت اقتصادی در آن بر می گردد
12. The young profligate needs to be controlled.
[ترجمه ترگمان]این جوان فاسد باید کنترل شود
[ترجمه گوگل]جوانمردانه باید کنترل شود
13. In her profligate life, she lost all sense of decency.
[ترجمه ترگمان]در زندگی profligate، او حس نجابت را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]در زندگی فریبنده او، تمام حس ظرافت را از دست داد
14. America can ill-afford another profligate Republican; and once again directing most of the benefits to the well-off is tone-deaf politics.
[ترجمه ترگمان]آمریکا می تواند یک جمهوری خواه فاسد دیگر را تحمل کند؛ و یک بار دیگر بیشتر مزایا را در سیاست کاملا \"کری آهنگ\" هدایت می کند
[ترجمه گوگل]آمریکا میتواند مجازات دیگری را برای جمهوریخواهان بگیرد؛ و بار دیگر هدایت اکثر مزایای به رفاه، سیاست های ناخوشایند است