کلمه جو
صفحه اصلی

minimalist


کسیکه خرسنداست، باینکه تقاضاهایش برآورده شود

انگلیسی به فارسی

کسی که خرسند است، به اینکه تقاضاهایش برآورده شود


مینیمالیستی


انگلیسی به انگلیسی

• person that is satisfied with little; advocate of of minimalism
minimalist art, music, or ideas attempt to show things in as simple and uncomplicated way as possible.

جملات نمونه

1. The two de-signers settled upon a minimalist approach.
[ترجمه ترگمان]این دو امضاکنندگان در یک رویکرد مینیمالیستی به کار گرفته شدند
[ترجمه گوگل]دو نماینده مجاهدانه بر رویکرد مینیمالیستی قرار گرفتند

2. The set for the ballet is minimalist - three white walls and a chair.
[ترجمه الهه] سه تادیوار سفید و یک صندلی حداقل چیزا هایی است که برای انجام رقص باله به ان ها نیاز هست
[ترجمه ترگمان]مجموعه برای باله وجود دارد - سه دیوار سفید و یک صندلی
[ترجمه گوگل]مجموعه ای برای باله حداقل است - سه دیوار سفید و یک صندلی

3. The interior is spare, almost minimalist.
[ترجمه ترگمان]داخل ساختمان خالی است، تقریبا minimalist
[ترجمه گوگل]داخلی بیرونی، تقریبا مینیمالیستی است

4. Gradually these minimalist restrictive practices have been flushed out by the unstoppable march of information technology.
[ترجمه ترگمان]به تدریج این اعمال محدود کننده به خاطر حرکت غیرقابل توقف تکنولوژی اطلاعات، برافروخته شده است
[ترجمه گوگل]به تدریج این اقدامات محدود کننده ی مینیمالیستی توسط راهپیمایی غیرقابل توقف فن آوری اطلاعات از بین رفته است

5. At other times her minimalist approach seems vaguely stilted, and even her immensely watchable face can't carry the day.
[ترجمه ترگمان]در مواقع دیگر آن نزدیک شدن کوتاه او به طرز مبهمی خشک و خشک به نظر می رسد و حتی چهره immensely هم نمی تواند آن روز را حمل کند
[ترجمه گوگل]در بعضی مواقع رویکرد مینیمالیستی او به نظر می رسد مبهم به نظر می رسد، و حتی چهره بسیار قابل مشاهده او نمی تواند روز را حمل کند

6. Hodgskin expounded a minimalist conception of the state, insisting that government tended to shackle the energies and liberties of individuals.
[ترجمه ترگمان]Hodgskin مفهوم مینیمالیستی از دولت را شرح داد، و اصرار داشت که دولت تمایل دارد تا انرژی و آزادی افراد را کنترل کند
[ترجمه گوگل]هوگسکین یک مفهوم مینیمالیستی از دولت را توضیح داد و اصرار ورزید که دولت تمایل دارد انرژی و آزادی های افراد را از بین ببرد

7. He favors preparing a minimalist charter now which could be amended by the voters later.
[ترجمه ترگمان]او در حال آماده کردن یک منشور مینیمالیستی است که می توان آن را بعدا توسط رای دهندگان اصلاح کرد
[ترجمه گوگل]او در حال آماده سازی یک منشور مینیمالیستی است که بعدا می تواند توسط رای دهندگان اصلاح شود

8. Precedent 3 is intentionally a minimalist document, which contains little boilerplate, and little by way of exclusion clauses.
[ترجمه ترگمان]Precedent ۳ به طور عمدی یک سند مینیمالیستی است، که حاوی boilerplate کوچک است و به وسیله بنده ای محرومیت کم است
[ترجمه گوگل]پیشین 3 عمدا یک سند مینیمالیستی است که حاوی نکات کوچکی است و کمی از سوی قوانین حذف شده

9. To fit in with the minimalist style of living, the couple had to pare down their possessions drastically.
[ترجمه ترگمان]برای تناسب با سبک کمینه زندگی، این زوج مجبور شدند تا مایملک خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهند
[ترجمه گوگل]برای تناسب با سبک مینیمالیستی زندگی، زن و شوهر مجبور بودند که اموال خود را به شدت کاهش دهند

10. She writes in minimalist prose, sometimes in staccato rhythms.
[ترجمه ترگمان]او به نثر مینیمالیستی، و گاه با ریتم نامنظم می نویسد
[ترجمه گوگل]او در نثر مینیمالیستی، گاهی اوقات در ریتم های استاکاتو می نویسد

11. They have a minimalist approach, but with delicate, poetic language.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک رویکرد مینیمالیستی دارند، اما با زبان ظریف و شاعرانه
[ترجمه گوگل]آنها یک رویکرد مینیمالیستی دارند، اما با زبان ظریف و شاعرانه

12. These are minimalist works, technically speaking.
[ترجمه ترگمان]این ها کاره ای مینیمالیستی هستند، به لحاظ فنی صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]اینها آثار مینیمالیستی هستند که از لحاظ فنی صحبت می کنند

13. Austere, minimalist place where the waiters take your orders on hand-held computers.
[ترجمه ترگمان]Austere، محل حداقل گرا که در آن پیشخدمت ها دستورها شما را بر روی کامپیوترهای دستی انجام می دهند
[ترجمه گوگل]جاه طلبی، مکان مینیمالیستی که پیشخدمتها شما را بر روی رایانه های دست دوم می گیرند

14. Minimalist works were originally made in the Sixties for loft spaces.
[ترجمه ترگمان]کاره ای Minimalist در ابتدا در the برای فضاهای زیر شیروانی انجام شد
[ترجمه گوگل]آثار مینیمالیستی در ابتدا در دهه شصت برای فضای حیاط ساخته شد

پیشنهاد کاربران

حداقل خواه، بسنده خواه، بسنده طلب

به کم راضی

ساده گرا. ( نوعی سبک در انواع طراحی و دکوراسیون )

کم توقع

کمینه گرا

قانع

minimalist ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: کمینه‏گرا
تعریف: 1. هنرمندی که به شیوۀ کمینه‏گرایی آثاری را خلق می‏کند|||2. ویژگی اثری که به شیوۀ کمینه‏گرایی خلق شده باشد

⬛ تعریف ویکی پدیا برای MINIMALISM :
ساده گرایی یا مینیمالیسم ( به انگلیسی: Minimalism ) یا کمینه گرایی یا هنر کمینه یا هنر موجز یک مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است. از نام های دیگر این جنبش abc art و هنر تحت اللفظی ( literalist art ) می باشد.

کمینه گرایی را می توان زاییده هنرمندان روس دورهٔ پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختارگرا بودند و به خلاصه نمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر سفید روی سفیدش. تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و آمریکا مانند مجموعه تابلوهای تماماً سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تک رنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تک رنگ بود، تأثیر گذاشت.

مینیمالیسم در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی ( به جای دو بعدی ) همراه بود. آثار حجمی ریچارد سرا مرحله ای سنتی از ساده گرایی در آمریکا بود و به کارهای دیوید اسمیت نزدیک بود. قطعات حجمی او حالتی پویا و ناپایدار داشتند. حجم هایی که برای فضای بیرون ساخت به ویژه �طاق نوسان� تأثیر حسی و روانی تهدید کننده ای داشت و برای مدت ها باعث بحث های فراوان شد.

جریان اصلی جنبش مینیمالیسم آمریکایی را می توان در آثار تونی اسمیت، دانلد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن دانست.

مینیمالیسم در شکل های مختلفی از طراحی و هنر، به ویژه در هنرهای تجسمی و موسیقی استفاده می شود. مینیمالیسم پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریکایی در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، گسترش پیدا کرد. هنرمندان مینیمالیسم بر این باورند که با زدودن حضور فریبنده ترکیب بندی و کاربرد موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، می توان به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک می توان به دیوید اسمیت، دونالد جاد، ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچارد سِرا اشاره کرد.

آثار هنرمندان مینیمالیسم گاه کاملاً تصادفی پدید می آمد و گاه زادهٔ شکل های هندسی ساده و مکرر بود. ساده گرایی نمونه ای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: Less is more ( کمتر غنی تر است ) .

مینیمالیسم در هنرهای تجسمی
کمینه گرایی در نقاشی را می توان زاییده هنرمندان روس دورهٔ پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختارگرا بودند و به خلاصه نمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر �سفید روی سفید� ش. تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و آمریکا مانند مجموعه تابلوهای تماماً سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تک رنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانتزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تک رنگ بود، تأثیر گذاشت.

مینیمالیسم در مجسمه سازی از ایالات متحده آمریکا شروع شد. پژوهش های پیروان این جنبش شامل انواع ساختارهای مُدولی، فضایی، شبکه ای و جفت کاری بود که هدفش توضیح مجدد مسایلی چون فضا، فرم، مقیاس و محدوده بود؛ و در نتیجه هرگونه بیان گری و توهم بصری را نفی می کرد.
آن ها روشی خردگرایانه را در ترکیب بندی به کار می بردند: مجموعه های منظم ساده ای از واحدهای همانند و جابه جا شونده بر اساس ریاضی که قابلیت بسط و توسعه دارند.

کمینه گرایی در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی ( به جای دو بعدی ) همراه بود. آثار حجمی ریچارد سرا باعث بحث های فراوان شد. جریان اصلی جنبش کمینه گرایی آمریکایی را می توان در آثار تونی اسمیت، دانالد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن مشاهده کرد.

مینیمالیسم در فشن
به شکل کلی در فشن، تمرکز بیشتر روی فرم و جنس لباس است تا کارآمدی و راحت بودن آن. در واقع، سادگی، راحتی و کارآمد بودن در نهایت و ناخودآگاه به این سبک اضافه می شود.

سه نفر از مشهورترین هنرمندان هالیوود یعنی آنجلینا جولی، آنت بنینگ و شارلیز ترون از جمله کسانی هستند که به انتخاب سبک های ظریف و مینیمالیستی روی آورده اند. کیت میدلتون و مگان مارکر که عروس های خانواده سلطنتی بریتانیا به دلیل انتخاب همین سبک معروف هستند.

مینیمالیسم در ادبیات
کمینه گرایی در ادبیات، سبک یا اصلی ادبی است که بر پایه فشردگی و ایجاز بیش از حد محتوای اثر بنا شده است. هنرمندان مینیمالیسم در فشردگی و ایجاز تا آنجا پیش می روند که فقط عناصر ضروری اثر، آن هم در کمترین و کوتاه ترین شکل، باقی بماند. به همین دلیل کم حرفی از مشخص ترین ویژگی های این آثار است.

کمینه گرایی ادبیات داستانی را با بیان های زیادی از جمله �کوتاه نویسی� و �داستانِ کوتاهِ کوتاه� خوانده اند. کوتاه نویسی مینیمالیست ها نظر بسیاری از منتقدان ادبی را به خود جلب کرد، آنها نظر موافقی با اینگونه داستان ها نداشتند؛ زیرا به عقیده آنها مینی مالیست ها بیش از حد شاخ و برگ عناصر داستان را می زنند و لطف و روح داستان از بین می رود. منتقدان، کمینه گرایی را با نام هایی مانند �واقع گرایی سوپرمارکتی�، �آدامس بادکنکی شیک� و �ساده گرایی پپسی کولایی� خواندند.

از مهم ترین نویسندگان این سبک می توان به ریموند کارور اشاره کرد.

کمینه گرایی در ایران با طرح پسامینیمالیسم بر اساس عنصر عاطفه مشرقی شکل گرفت که از نمودهای تحقق مینیمالیسم تغزلی میتوان به قوالبی چون طرح ؛ ترانک ؛ شعرک و غزل مینیمال اشاره کرد.

مینیمالیسم در موسیقی
کمینه گرایی در موسیقی شیوه تصنیف موسیقی با استفاده از ایده ای است که چند بار تکرار می شود. یک قطعه مینیمالیستی موسیقی معمولاً تم کوتاهی را دربردارد که ممکن است نغمه ای یا ضرب آهنگی باشد. این موضوع سپس بارها، تکرار می شود اما به تدریج تغییر می کند. گاهی اوقات این شیوه با دو یا چند ساز اجرا می شود که با اجرای نت های شان قطع می شوند یا هم نوازی می کنند اما همزمان که یک ساز به آرامی سریع تر از دیگری نواخته می شود، ساز دیگر به تدریج از هماهنگی خارج می شود.

آهنگسازانی که قطعات مینیمالیستی نوشته اند شامل وایت استرایپس، فیلیپ گلاس، یان تیرسن، آروو پارت، استیو رایش و تری رایلی هستند. آهنگسازانی هم مانند جان آدامز، از شیوه های مینی مالیستی در آثارشان استفاده کرده اند اما آن را با شیوه های دیگر ترکیب کرده اند.

موسیقی کمینه گرایی در دهه های ۱۹۶۰ و۷۰ میلادی محبوب شد. آهنگسازان ساده گرا کار خود را در حالی آغاز کردند که آهنگسازان زیادی قطعاتی می ساختند که بسیار پیچیده بوده و درکش برای شنونده سخت بود.

مینیمالیسم در معماری
مینیمالیسم در معماری یعنی دستیابی به طراحی بهتر از طریق سادگی و پرهیز از هرگونه تزئینات. این سادگی در تمامی اجزای معماری بنا از جمله فرم، فضا، متریال، جزئیات و رنگ به وضوح نمایان می شود. به طور کلی، در این سبک معماری از وجود موارد زائد درونی و بیرونی، منحنی های کامل یا زاویه های بیش از حد جلوگیری می شود. برخی از اصول تعریف شدهٔ این سبک معماری به شرح زیر است:

سادگی در فرم و عملکرد.
پوشش و پرداخت دیوارها بدون هیچ گونه پیچیدگی خاصی.
فضاهای تمیز، دلباز و پر نور.
جزئیات ساده بدون وجود طراحی داخلی خاصی.
استفاده استراتژیک از متریال های مختلف برای ایجاد جذابیت های بصری، بافت و کاراکترهای خاص در فضا

⬛ ویکی پدیای انگلیسی :
Movements in various forms of art and design

In visual arts, music, and other media, minimalism is an art movement that began in post–World War II Western art, most strongly with American visual arts in the 1960s and early 1970s. Prominent artists associated with minimalism include Donald Judd, Agnes Martin, Dan Flavin, Carl Andre, Robert Morris, Anne Truitt, and Frank Stella. The movement is often interpreted as a reaction against abstract expressionism and modernism; it anticipated contemporary postminimal art practices, which extend or reflect on minimalism's original objectives.

Minimalism in music often features repetition and gradual variation, such as the works of La Monte Young, Terry Riley, Steve Reich, Philip Glass, Julius Eastman, and John Adams. The term minimalist often colloquially refers to anything that is spare or stripped to its essentials. It has accordingly been used to describe the plays and novels of Samuel Beckett, the films of Robert Bresson, the stories of Raymond Carver, and the automobile designs of Colin Chapman


⬛ تعریف دیکشنری برای MINIMALIST :
adjective
: of, relating to, or following a style in art, literature, or music that is very simple and uses a small number of colors, parts, materials, etc
◀️ minimalist art
◀️ a minimalist artist

◀️ a student of minimalism
◀️ ( artists who are minimalists ( Noun plural


کلمات دیگر: