کلمه جو
صفحه اصلی

grilled


نرده دار، معجردار، دارای دیواره ی مشبک، پنجره دار، مشبک

انگلیسی به فارسی

نرده دار، معجردار، دارای دیواره‌ی مشبک


کباب شده، بریان، پخته (روی کباب پز)


کباب شده، بریانی شده


انگلیسی به انگلیسی

• barbecued, roasted over a fire; interrogated, questioned persistently

جملات نمونه

1. i like grilled meat better than fried meat
من گوشت کباب شده را بیشتر از گوشت سرخ شده دوست دارم.

2. the police grilled him for five hours
پلیس پنج ساعت از او بازپرسی کرد.

3. This wine would be a nice complement to grilled dishes.
[ترجمه ترگمان]این نوشیدنی مکمل غذاهای کبابی است
[ترجمه گوگل]این شراب می تواند مکمل خوبی برای غذاهای کبابی باشد

4. The grilled chicken had a wonderful flavour and succulence.
[ترجمه ترگمان]جوجه کبابی بوی خوبی می داد و آب داشت
[ترجمه گوگل]مرغ کبابی دارای طعم و شادابی فوق العاده بود

5. Tuna can be grilled, fried or barbecued.
[ترجمه ترگمان]Tuna می توانند کباب شده، سرخ شده و یا barbecued باشند
[ترجمه گوگل]تون می تواند بر روی کباب شده، سرخ شده یا کباب شده

6. He was grilled by detectives for several hours.
[ترجمه ترگمان]چند ساعتی از کارآگاهان پلیس کباب شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط کارآگاهان برای چند ساعت کباب شده بود

7. "I'll take the grilled tuna," Mary Ann told the waiter.
[ترجمه ترگمان]ماری آن به پیشخدمت گفت: ماهی تن ماهی گریل شده را می گیرم
[ترجمه گوگل]مری عین به خدمتگزار گفت: 'من تون کبابی را می گیرم '

8. He was grilled for two hours before the police let him go.
[ترجمه ترگمان]دو ساعت قبل از اینکه پلیس اجازه بده بره کباب شده بود
[ترجمه گوگل]او برای دو ساعت قبل از اینکه پلیس به او اجازه می داد، کباب شده بود

9. She never grilled her husband about his work.
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت شوهرش رو در مورد کارش کباب نکرده
[ترجمه گوگل]او همسرش را درباره کارش کباب نکرد

10. The police grilled him for hours.
[ترجمه ترگمان]پلیس ساعت ها او را کباب می کرد
[ترجمه گوگل]پلیس برای ساعتها او را کبابی کرد

11. The police grilled him for over an hour.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای یک ساعت او را کباب کرد
[ترجمه گوگل]پلیس بیش از یک ساعت آن را کباب کرده است

12. After being grilled by the police for two days, Johnson signed a confession.
[ترجمه ترگمان]پس از کباب شدن توسط پلیس برای دو روز، جانسون یک اعتراف امضا کرد
[ترجمه گوگل]جانسون پس از دو روز پختن توسط پلیس، اعتراف خود را امضا کرد

13. He was grilled for three hours by the police.
[ترجمه ترگمان] سه ساعت پیش پلیس فاسد شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط پلیس برای مدت سه ساعت کباب شده بود

14. Their traditional sausages are delicious grilled or barbecued.
[ترجمه ترگمان]سوسیس های سنتی آن ها کباب و کباب کننده است
[ترجمه گوگل]سوسیس سنتی آنها غذای کبابی و کبابی خوشمزه هستند

15. They grilled her about where she had been all night.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را در حالی که تمام شب را در آنجا گذرانده بودند کباب کردند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد جایی که او تمام شب بود، کباب می کردند

پیشنهاد کاربران

کبابی، کبابی شده

کبابی . گریل شده . کبابی

گریل شده

کباب شده . کبابی

بریانی

کبابی

کباب شده ، بریانی

بریانی شده

کباب شده یا کبابی
اگر چیزی را روی توری کباب پزی حرارت ( از بالا و پایین ) دهیم، صفت کباب شده به آن چیز تعلق می گیرد.
مثال:
ماهی کباب شده
grilled fish


بازجویی و بازپرسی . ( عامیانه )

⁦✔️⁩کبابی، کباب شده

Grilled hispi, Turkish cauliflower and coconut kale: Yotam Ottolenghi’s brassica recipes
. . .
Put paid to ‘boring’ cabbage and get bold with your brassicas, starting with a nutty, spicy roast cauli, sweet cabbage in a limey Thai dressing and a Sri - Lankan style kale and chickpea coconut curry


کلمات دیگر: