کلمه جو
صفحه اصلی

without end

انگلیسی به انگلیسی

• with no termination, to infinity

جملات نمونه

1. Love without end hath no end.
[ترجمه ترگمان]عشق بی پایانی هیچ پایانی ندارد
[ترجمه گوگل]بدون پایان هیچ پایان ندارد

2. It nauseated him to quarrel with his wife without end.
[ترجمه ترگمان]به او حالت تهوع داشت که با همسرش نزاع کند
[ترجمه گوگل]این او را تهدید می کند تا با همسرش بدون سر و صدا دست و پنجه نرم کند

3. In Kashmir and Punjab, religious wars seemingly without end rage on.
[ترجمه ترگمان]در کشمیر و پنجاب، جنگ های مذهبی ظاهرا بدون خشم پایان یافت
[ترجمه گوگل]در کشمیر و پنجاب، جنگهای مذهبی ظاهرا بدون خشم پایان یافتند

4. We and others have argued world without end that that is the only way he can have a credible fiscal policy.
[ترجمه ترگمان]ما و دیگران بدون پایان استدلال کرده ایم که این تنها راهی است که می تواند یک سیاست مالی معتبر داشته باشد
[ترجمه گوگل]ما و دیگران بدون هیچ دلیلی جهان را مورد بحث قرار داده اند و این تنها راهی است که می تواند یک سیاست مالی معتبر داشته باشد

5. It was without end or beginning, paling all emotional experiences into insignificance.
[ترجمه ترگمان]این کار بدون پایان یا آغاز بود، که همه تجربیات عاطفی را به خود اختصاص داده بود
[ترجمه گوگل]بدون پایان و یا آغاز شد، تمام تجربیات عاطفی را به ناچیز تبدیل کرد

6. Rather an end with horror than a horror without end.
[ترجمه ترگمان]تقریبا یک پایان پر از وحشت و وحشت بود
[ترجمه گوگل]بلکه پایان دادن به وحشت از وحشت بدون پایان است

7. They discuss video games without end.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]آنها در مورد بازی های ویدئویی بدون پایان صحبت می کنند

8. Passion without end, eternal and perfect love, secretiveness.
[ترجمه ترگمان]شور و اشتیاق بدون پایان، عشق ابدی و بی نقص
[ترجمه گوگل]اشتیاق بدون پایان، عشق ابدی و کامل، انعطاف پذیری

9. Although we have trouble without end, we win victory one after another.
[ترجمه ترگمان]اگر چه ما بدون پایان مشکل داریم، پیروز می شویم و یکی پس از دیگری پیروز می شویم
[ترجمه گوگل]اگرچه ما بدون هیچ دلیلی مشکل داریم، ما پیروزی را یکی پس از دیگری به دست می آوریم

10. While political debate without end, science made progress.
[ترجمه ترگمان]با اینکه بحث سیاسی بدون پایان است، علم پیشرفت کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که بحث سیاسی بدون پایان، علم پیشرفت می کرد

11. Horizon without end, a planet gestate billions of life that still along special orbit peaceful. There's Life Star of Double Stars.
[ترجمه ترگمان]این سیاره، بدون پایان، میلیاردها دلار از حیات خود را که هنوز در امتداد مدار مخصوص به سر می برند، به پایان رساند ستاره زندگی یک ستاره دوتایی است
[ترجمه گوگل]افق بدون پایان، یک سیاره، میلیاردی زندگی است که هنوز در امتداد مدار منطقی صلح آمیز است ستاره زندگی دو ستاره وجود دارد

12. Take medicine, initiate irritated, cause diarrhoea without end, cause what can't eat.
[ترجمه ترگمان]دارو مصرف می کند، عصبانی می شود، باعث اسهال و اسهال می شود، چون چیزی که نمی تواند بخورد
[ترجمه گوگل]مصرف دارو، آغاز تحریک، باعث اسهال بدون پایان می شود، چرا که نمی تواند بخورد

13. The clouds also very lonesome, if the sky without end.
[ترجمه ترگمان]ابرها حتی اگر آسمان هم به پایان برسد، خیلی خلوت است
[ترجمه گوگل]ابرها نیز بسیار منصفانه هستند، اگر آسمان بدون پایان است

14. The heavy workload that is life, that is death, that is life again, everlasting, world without end.
[ترجمه ترگمان]حجم کاری سنگین که زندگی است، مرگ است، زندگی دوباره، ابدی و بی پایانی است
[ترجمه گوگل]حجم کار سنگینی است که زندگی است، یعنی مرگ است، زندگی دوباره، جاودانی، جهان بدون پایان است

پیشنهاد کاربران

بی پایان


کلمات دیگر: