کلمه جو
صفحه اصلی

millennial


معنی : جشن هزار ساله
معانی دیگر : جشن هزار ساله

انگلیسی به فارسی

جشن هزار ساله


هزار ساله، جشن هزار ساله


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a period of one thousand years

مترادف و متضاد

جشن هزار ساله (صفت)
millennial

جملات نمونه

1. The novel has apocalyptic and millennial flourishes; it bites off the large issue of human relationships with animals.
[ترجمه ترگمان]رمان has و هزار ساله است، و مساله بزرگ روابط انسانی با حیوانات را از بین می برد
[ترجمه گوگل]این رمان دارای فریبنده ی آخرالزمانی و هزاران ساله است این موضوع بزرگ روابط انسانی با حیوانات را از بین می برد

2. We have been given a millennial opportunity in the Middle East.
[ترجمه ترگمان]به ما یک فرصت هزاره در خاور میانه داده شده است
[ترجمه گوگل]ما یک فرصت هزاره ای در خاورمیانه به ما داده شده است

3. The trophy was commissioned as part of Dublin's millennial celebrations and is in the shape of a horned Viking helmet.
[ترجمه ترگمان]این جشن به عنوان بخشی از جشن هزار ساله دوبلین ماموریت داده شد و به شکل کلاه خود Viking شاخ دار در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]جایزه به عنوان بخشی از جشن های هزاره ای دوبلین برگزار شد و در قالب یک کلاه ایمنی وایکینگ شاخ است

4. If there is one overriding perception of the millennial generation, it's that these young people have great -- and sometimes outlandish -- expectations.
[ترجمه ترگمان]اگر یک درک برجسته از نسل هزاره وجود داشته باشد، به همین دلیل است که این جوانان خیلی بزرگ و گاهی اوقات عجیب و غریب هستند
[ترجمه گوگل]اگر یک درک مهم از نسل هزاره وجود داشته باشد، این است که این جوانان انتظارات عالی و گاه غریبی دارند

5. Above all, he focuses on inspiring and nurturing grassroots action by the 15- to 29-year-old "Millennial" generation.
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه، او بر روی الهام بخشیدن و پرورش مردم عادی از سوی نسل ۱۵ تا ۲۹ ساله \"Millennial\" تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]بالاتر از همه، او تمرکز بر الهام بخش و پرورش اعمال نفوذ مردمی از نسل 'هزاره' 15 تا 29 ساله است

6. I had done some stories on the 2000/1999 millennial bombing plot, and was asked to do an anatomy of a counter terrorism investigation.
[ترجمه ترگمان]من در داستان بمب گذاری سال ۲۰۰۰ \/ ۱۹۹۹ چند داستان انجام داده بودم و از او خواسته شده بود که در زمینه تحقیقات مبارزه با تروریسم آناتومی صورت بگیرد
[ترجمه گوگل]من بعضی از داستان های مربوط به بمب گذاری سالانه 2000 تا 1999 را انجام داده ام و از آن خواسته شده است تا یک تحقیق ضد تروریسم را انجام دهد

7. According to the Millennial Career survey commissioned by American Express, more than 60% of recent grads have not looked outside their field of study for work.
[ترجمه ترگمان]طبق نظرسنجی Millennial که توسط اکسپرس آمریکا انجام شد، بیش از ۶۰ درصد از grads های اخیر به خارج از حوزه مطالعاتی خود برای کار نگاه نکرده اند
[ترجمه گوگل]براساس نظرسنجی که توسط American Express انجام شده است، بیش از 60 درصد از دانش آموزان اخیر در خارج از رشته تحصیلی خود برای تحصیل کار نکرده اند

8. The millennial generation is celebrating the global commons every day, apparently unmindful of Hardin's warning.
[ترجمه ترگمان]نسل هزاره با توجه به هشدار هاردین، هر روز به جشن عمومی جهانی می پردازد
[ترجمه گوگل]نسل هزاره هر روز عادت های جهانی را جشن می گیرد، ظاهرا هشدار هاردین را نادیده می گیرد

9. Some research studies indicate that the millennial generation's great expectations stem from feelings of superiority.
[ترجمه ترگمان]برخی مطالعات تحقیقاتی نشان می دهند که انتظارات بزرگ نسل هزاره از احساس برتری ریشه می گیرد
[ترجمه گوگل]برخی از مطالعات انجام شده نشان می دهد که انتظارات بزرگ نسل هزاره از احساسات برتری حاصل می شود

10. The Clinton administration was more than ready for Washington's stage-managed millennial feelgood fest at the end of impeachment year.
[ترجمه ترگمان]دولت کلینتون بیش از آمادگی برای s millennial millennial fest در پایان سال استیضاح بود
[ترجمه گوگل]دولت کلینتون بیش از آماده شدن برای جشن تولد هزاران ساله واشنگتن در پایان سال جاری است

11. There's something about those milestone birthdays that brings out millennial gloom rather than the gaiety in us all.
[ترجمه ترگمان]یه چیزی در مورد تولد milestone که جشن تولد هزار سال رو بیشتر از شادی و نشاط در همه ما به ارمغان میاره
[ترجمه گوگل]چیزی در مورد این جشن های عصر یخبندان وجود دارد که به جای آن که همه ما را خوشحال کند، دلهره هزار ساله را به ارمغان می آورد

12. But, as Smith's collection testifies, there is substantial evidence of radical millennial and egalitarian solutions circulating during the period.
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که مجموعه اسمیت نشان می دهد، شواهد قابل توجهی از راه حل های هزاره افراطی و egalitarian که در طول این دوره در جریان هستند وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما، همانطور که مجموعه ی اسمیت گواهی می دهد، شواهد قابل توجهی در مورد راه حل های هزاره ی هزاره ای و مساواتطلبی در طول دوره وجود دارد

13. Their conceptions of the battles between good and evil were almost identical, with Christianity adopting millennial epochs that were integral to Mithraism from Zoroastrianism .
[ترجمه ترگمان]مفاهیم آن ها از جنگ بین خوب و بد تقریبا یک سان بود، و مسیحیت epochs از عهد millennial را پذیرفت که برای Mithraism از آیین زرتشتی بود
[ترجمه گوگل]مفهوم آنها در مورد جنگ بین خیر و شر تقریبا یکسان بود؛ مسیحیت با اتخاذ دوره های هزاره ای که به متریاریسم از زرتشت تعلق داشت

14. There is a day coming when, like Othniel, we, too, shall judge the nations, and rule and reign with Christ on the millennial earth.
[ترجمه ترگمان]یک روز فرا می رسد که، مانند Othniel، ما نیز ملت ها را تحت قضاوت قرار خواهیم داد و حکومت و حکومت مسیح را بر روی زمین هزار ساله مسیح حکمرانی خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]روزی می آید که، همانند Othniel، ما نیز باید ملت ها را قضاوت کنیم، و حکومت و سلطنت با مسیح را در زمین هزار ساله داشته باشیم

15. But microvolunteerism, Colker says, "is perfectly suited for the Millennial Generation.
[ترجمه ترگمان]اما microvolunteerism می گوید: \" برای نسل Millennial کاملا مناسب است
[ترجمه گوگل]اما Colker می گوید، 'مایکروولونیتوریسم' کاملا برای نسل هزاره مناسب است

پیشنهاد کاربران

نسل هزاره

adj. of or relating to the generation born from the early 1980s to late 1990s, esp. in the United States and Canada
of or relating to a millennium

n. also Millennial a member of the generation born from the early 1980s to late 1990s, esp. in the United States and Canada
a member of Generation Y;

denoting people reaching young adulthood in the early 21st century

نسل هزاره جدید، نسل قرن بیست و یکم

( ترجمه تحت الفظی ) : دهه هفتادی
( ترجمه دقیق ) : افرادی که حوالی سال 2000 میلادی متولد شده اند

نوجوانان

کسانی که متولد اواسط دهه 1980 تا 1990 میلادی هستند.

( در صحبت از نسل های مختلف ) هم دوره
مثال: our millennials that are working in the organization
افراد هم دوه ما که در سازمان کار می کنند

⬛ Monilial :
🔴of the fungi genus monilia

⬛ MILLENNIAL :
🔴relating to a millennium or to the year 2000 :
◀️millennial celebrations

🔴born in the 1980s, 1990s, or early 2000s :
◀️the millennial generation


noun
[count] : a person who was born in the 1980s or 1990s — usually plural
🔴 a type of music that is popular among millennials

مِلِنی یل


کلمات دیگر: