<hr> احتیاط آمیز، به صلاح (کسی)، عاقلانه، درست، صحیح، از روی عقل و منطق

احتیاط آمیز، به صلاح (کسی)، عاقلانه، درست، صحیح، از روی عقل و منطق

<div class="boxBd"><div class="anaPart">صفت <span class="meanType">( adjective )</span></div><div class="anaRel">• : <b>تعریف: </b>acting with or showing careful consideration; wise; prudent.<br>• <b>متضاد: </b>ill-advised, unadvised<br><hr class="lineLow"></div><div class="anaTermExp">- a well-advised financial plan</div><div class="anaTermMean" termid="1" word="well advised"> <span>[ترجمه ترگمان]</span> یک برنامه مالی معروف<br> <span>[ترجمه گوگل]</span> یک طرح مالی به خوبی توصیه می شود </div></div>

صفت ( adjective ) • : تعریف: acting with or showing careful consideration; wise; prudent. • متضاد: ill-advised, unadvised - a well-advised financial plan [ترجمه ترگمان] یک برنامه مالی معروف [ترجمه گوگل] یک طرح مالی به خوبی توصیه می شود

انگلیسی به انگلیسی

<div class="boxBd boxLtr">• if someone says that you would be well-advised to do something, they are advising you to do it.</div>

• if someone says that you would be well-advised to do something, they are advising you to do it.

خردمندانه، سنجیده، بجا<br>

خردمندانه، سنجیده، بجا

پیشنهاد کاربران

<p>عاقلانه، درست، صحیح، از روی عقل و منطق</p>

عاقلانه، درست، صحیح، از روی عقل و منطق

well advised

انگلیسی به فارسی

انگلیسی به انگلیسی

پیشنهاد کاربران