1. lumber piled on the job
الواری که در محل کار انباشته شده است
2. a lumber yard
فروشگاه الوار
3. green lumber
الوار تر
4. to season lumber
الوار را به عمل آوردن
5. tow team lumber
با اسب الوار بردن
6. he did not wish to lumber his mind with such trivialities
او نمی خواست مغز خود را از این لاطایلات انباشته کند.
7. the currents of the river carried the lumber to the sea
جریان رودخانه الوار را به دریا برد.
8. farmers were lumbering their woods and sending them to lumber yards
کشاورزان بیشه های خود را برای الوار سازی می بریدند و به چوب فروشی ها می فرستادند.
9. The truck was sent to carry lumber. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]کامیون برای حمل الوار فرستاده شد فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]کامیون برای حمل چوب فرستاده شد فرهنگ لغت جمله
10. Lea Lumber makes plywood parts for furniture makers and other manufacturing concerns.
[ترجمه ترگمان]لی lumber قطعات plywood را برای سازندگان مبلمان و دیگر نگرانی های تولیدی تهیه می کند
[ترجمه گوگل]Lea Lumber قطعات تخته سه لا را برای سازندگان مبلمان و سایر نگرانی های ساختمانی می سازد
11. Ranchers, lumber companies, and offshore oil drillers pay fees to the government for their use of public lands and waters.
[ترجمه ترگمان]Ranchers، شرکت های الوار و شرکت های نفتی ساحلی هزینه های خود را برای استفاده از زمین های عمومی و آب به دولت پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]رانچرها، شرکت های چوب، و مته های نفتی دریایی هزینه های خود را برای استفاده از زمین های عمومی و آب به دولت پرداخت می کنند
12. So I was working graveyard at the lumber mill.
[ترجمه ترگمان]پس من توی قبرستون چوب بری کار می کردم
[ترجمه گوگل]بنابراین من در کارخانه کشتیرانی گورستان کار می کردم
13. I love these woods, even as we harvest lumber from them.
[ترجمه ترگمان]من این جنگل را دوست دارم، حتی وقتی که الوار را از آن ها برداشتیم
[ترجمه گوگل]من این جنگل را دوست دارم، حتی وقتی چوب را از آنها می بریم
14. The mill closures will reduce lumber supplies, since lumber and wood chips are usually made at the same time.
[ترجمه ترگمان]از الوار و تراشه های چوب، از الوار و الوار هم معمولا در یک زمان ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]تعطیلی کارخانه تجهیزات چوب را کاهش می دهد، زیرا چوب و تراشه های چوبی معمولا در همان زمان ساخته می شوند
15. He finds a lumber mill and a metal shop that will sell him wood planks and wheels for $ 5 per skateboard.
[ترجمه ترگمان]یک کارگاه چوب بری و یک مغازه فلزی پیدا می کند که الوار و چرخ ها را برای ۵ تا تخته اسکیت به فروش می رساند
[ترجمه گوگل]او یک کارخانه چوب و یک فروشگاه فلزی پیدا می کند که تخته و چوب را برای 5 دلار در هر اسکیت بورد فروش می دهد
16. The heap of lumber on my neighbour's veg patch grew to monstrous proportions.
[ترجمه ترگمان]توده چوب on neighbour my بزرگ شد
[ترجمه گوگل]پشته چوب بر روی پنجه veg همسایه رشد کرد به نسبت هیولا