کلمه جو
صفحه اصلی

miscount


معنی : غلط شمردن، بد حساب کردن، بد تعبیر کردن، بد شمردن
معانی دیگر : عوضی شمردن، در شمارش اشتباه کردن

انگلیسی به فارسی

اشتباه، غلط شمردن، بد حساب کردن، بد تعبیر کردن، بد شمردن


غلط شمردن، بد حساب کردن، بد تعبیر کردن


انگلیسی به انگلیسی

• mathematical error, mistake in counting, miscalculation
err mathematically, count incorrectly, miscalculate

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بد حساب کردن، بد شمردن

مترادف و متضاد

غلط شمردن (فعل)
miscount

بد حساب کردن (فعل)
misreckon, miscount

بد تعبیر کردن (فعل)
misread, miscount, misinterpret

بد شمردن (فعل)
misreckon, miscount

جملات نمونه

1. Sorry, I miscounted - we need ten copies, not nine.
[ترجمه ترگمان]ببخشید، اشتباه شمردم ۱۰ تا کپی لازم داریم نه ۹
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش، من اشتباه کردم - ما نیاز به 10 نسخه، نه نه

2. We've got too many chairs I must have miscounted.
[ترجمه ترگمان]صندلی های زیادی داریم که حتما اشتباه شمردم
[ترجمه گوگل]ما باید صندلی های زیادی داشته باشیم که باید نادرست باشند

3. The teacher miscounted the number of boys.
[ترجمه ترگمان]معلم از تعداد بچه ها تشکر کرد
[ترجمه گوگل]معلم تعداد پسرها را نادیده گرفت

4. They claim some ballots were miscounted.
[ترجمه ترگمان]آن ها مدعی هستند که برخی از آرا باطل شده است
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که برخی از رای گیری ها محاسبه شده اند

5. Census Bureau officials announced that they miscounted the nation's official population by million people.
[ترجمه ترگمان]مقامات اداره آمار اعلام کردند که جمعیت رسمی کشور را میلیون نفر اعلام کرده اند
[ترجمه گوگل]مقامات اداره سرشماری اعلام کردند که میلیونها نفر جمعیت رسمی کشور را نادیده گرفته اند

6. The votes were deliberately miscounted.
[ترجمه ترگمان]آرا به طور شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده شمرده
[ترجمه گوگل]این آرا عمدا محو شد

7. The shopkeeper miscount, so we get twenty five bar of chocolate instead of two dozen.
[ترجمه ترگمان]صاحب مغازه، به جای دو دوجین شکلات، بیست و پنج بار شکلات می گیریم
[ترجمه گوگل]مغازه دار ناسازگار است، بنابراین ما بیست و پنج بار از شکلات به جای دو ده

8. Subsequence, she starts realizing she so miscount.
[ترجمه ترگمان]Subsequence، اون شروع میکنه به درک که اون خیلی miscount
[ترجمه گوگل]او بعدا متوجه می شود که او اشتباه کرده است

9. I thought we had enough plates for the party, but perhaps I miscounted.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم به اندازه کافی برای مهمونی غذا داریم، اما شاید اشتباه شمردم
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که صفحات کافی برای حزب داشتند، اما شاید من اشتباه نکنم

10. I thought everyone was here, but I must have miscounted.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم همه اینجان ولی من باید اشتباه شمردم
[ترجمه گوگل]فکر کردم همه اینجا بودند، اما باید نادرست باشد

11. She with assurance says:"Nearby also a lot of friends buy a wedding dress on the network, should can't have miscount. "
[ترجمه ترگمان]او با اطمینان می گوید: \" در همسایگی هم، دوستان زیادی لباس عروسی را بر روی شبکه می خرند، نباید miscount داشته باشند \"
[ترجمه گوگل]او با اطمینان می گوید: 'در نزدیکی نیز بسیاری از دوستان خرید لباس عروسی در شبکه، نباید ناسازگار باشد '

12. Emphatically studies now the popular serial communication agreement and the serial communication electric circuit design and investigates examines the miscount method realization.
[ترجمه ترگمان]مطالعات emphatically اکنون یک توافق نامه ارتباط سریال محبوب و طراحی مدار الکتریکی ارتباط سریال و بررسی بررسی روش miscount می باشد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر امپراطوری، توافقنامه ارتباطی سریال محبوب و طراحی مدار مدارهای ارتباطی سریال را بررسی می کند و بررسی های انجام شده روش متداول را بررسی می کند

13. But his white 142 look plunders presents the significant miscount, 143 goes against by Cui Zhehan under kills excellent incurs, Liu Xing have to dices admits defeat.
[ترجمه ترگمان]اما خط سفید ۱۴۲ او plunders های قابل توجه را نشان می دهد، ۱۴۳ پیش از آنکه سویی Zhehan تحت هزینه های عالی به قتل برسد، لیو ژینگ به شکست خود اعتراف کرد
[ترجمه گوگل]اما ظاهرا سفیدپوستان سفیدپوستان 142 آن را معافیت های قابل توجهی می دانند، 143 در برابر کوی زهان علیه کشته شدن افراد فوق العاده، Liu Xing مجبور به شکست دادن می شود

پیشنهاد کاربران

شمارش نادرست


کلمات دیگر: