کلمه جو
صفحه اصلی

miscalculate


معنی : پیش بینی غلط کردن، اشتباه حساب کردن
معانی دیگر : عوضی شمردن، اشتباه محاسبه کردن، (در داوری یا برآورد) خطا کردن

انگلیسی به فارسی

اشتباه حساب کردن، پیش بینی غلط کردن


اشتباه محاسبه، پیش بینی غلط کردن، اشتباه حساب کردن


انگلیسی به انگلیسی

• make an error in calculation; make an error in judgement
if you miscalculate, you make a mistake in judging a situation.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] اشتباها محاسبه کردن

مترادف و متضاد

پیش بینی غلط کردن (فعل)
miscalculate

اشتباه حساب کردن (فعل)
miscalculate

make a mistake


Synonyms: blow, blunder, discount, disregard, drop the ball, err, get signals crossed, get wrong, go wrong, mess up, misconstrue, miscount, misinterpret, misjudge, misread, misreckon, miss by a mile, misunderstand, mix up, overestimate, overlook, overrate, overvalue, slip up, stumble, underestimate, underrate, undervalue


Antonyms: do correctly, figure correctly, succeed


جملات نمونه

1. We miscalculated how long it would take to get there.
[ترجمه ترگمان]ما محاسبه کردیم که چقدر طول میکشه تا به اونجا برسیم
[ترجمه گوگل]ما اشتباه محاسبه کردیم که چه مدت طول می کشد تا آنجا بمانیم

2. He had miscalculated how long the trip would take.
[ترجمه ترگمان]او محاسبه کرده بود که این سفر چقدر طول خواهد کشید
[ترجمه گوگل]او مدت زمان سفر را تا حدودی محاسبه کرده بود

3. There's too much meat. I must have miscalculated the amount/how much I needed.
[ترجمه ترگمان]گوشت زیادی هست باید میزان پول رو اشتباه محاسبه کرده باشم چقدر لازم داشتم
[ترجمه گوگل]گوشت بیش از حد وجود دارد من باید مقدار / مقدار چقدر مورد نیاز را نادرست محاسبه کنم

4. He miscalculated badly when he underestimated the response of the international community to the invasion.
[ترجمه ترگمان]وقتی پاسخ جامعه بین الملل را برای حمله دست کم گرفت، اشتباه حساب کرد
[ترجمه گوگل]وی هنگامی که دست کم پاسخ جامعه جهانی به حمله را نادیده گرفت، به اشتباه محاسبه شد

5. It's clear that he has badly miscalculated the mood of the people.
[ترجمه ترگمان]آشکار است که خلق و خوی مردم را اشتباه محاسبه کرده است
[ترجمه گوگل]واضح است که او خلق و خوی مردم را به خوبی تخمین زده است

6. They had seriously miscalculated the effect of inflation.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور جدی اثر تورم را اشتباه محاسبه کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها به طور جدی اثر تورم را محاسبه کردند

7. I missed the train because I'd miscalculated the time it would take me to reach the station.
[ترجمه ترگمان]قطار را از دست دادم چون در زمان محاسبه اشتباه محاسبه کرده بودم که به ایستگاه برسم
[ترجمه گوگل]من قطار را از دست دادم، زیرا زمانی را که من را برای رسیدن به ایستگاه می فرستاد، محاسبه کردم

8. The government appears to have miscalculated and bills are higher as a result.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دولت اشتباه کرده است و لوایح در نتیجه بالاتر هستند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که دولت به اشتباه محاسبه کرده است و صورتحساب در نتیجه بیشتر است

9. The government has seriously miscalculated the economic effect of this policy.
[ترجمه ترگمان]دولت به طور جدی تاثیر اقتصادی این سیاست را اشتباه محاسبه کرده است
[ترجمه گوگل]دولت به طور جدی اثر اقتصادی این سیاست را محاسبه کرده است

10. I think you must have miscalculated.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم اشتباه محاسبه کردی
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما باید محاسبه نادرست داشته باشید

11. I missed the train; I'd miscalculated the time it would take me to reach the station.
[ترجمه ترگمان]قطار را از دست دادم؛ در آن زمان اشتباه محاسبه کرده بودم که به ایستگاه برسم
[ترجمه گوگل]به قطار نرسیدم؛ من از زمان برداشتن من برای رسیدن به ایستگاه، محاسبه کردم

12. Tim had miscalculated: Laura would never disobey her father.
[ترجمه ترگمان]تیم محاسبه اشتباه کرده بود لورا هیچ وقت از پدرش سرپیچی نمی کرد
[ترجمه گوگل]تیم محاسبه نادرستی داشت: لورا هرگز پدرش را نادیده می گرفت

13. It is estimated that the IRS miscalculates interest charges 25% of the time.
[ترجمه ترگمان]تخمین زده می شود که بهره IRS از ۲۵ درصد زمان بهره می برد
[ترجمه گوگل]تخمین زده شده است که IRS هزینه های بهره را 25٪ از زمان محاسبه می کند

14. The city miscalculated the cost of earthquake repairs for the Bay Bridge.
[ترجمه ترگمان]این شهر هزینه تعمیرات زمین لرزه برای پل خلیج را اشتباه محاسبه کرده است
[ترجمه گوگل]این شهر هزینه های تعمیرات زلزله برای پل خلیج را پیش بینی کرد


کلمات دیگر: