(به ویژه بدن) معیوب، ناقص، دژدیس، از شکل افتاده، بد شکل، ناقصالخلقه، کجآفریده
misshapen
(به ویژه بدن) معیوب، ناقص، دژدیس، از شکل افتاده، بد شکل، ناقصالخلقه، کجآفریده
انگلیسی به فارسی
بد شکل،ناقص الخلقه،کجافریده
misshapen
انگلیسی به انگلیسی
• poorly shaped, deformed
something that is misshapen does not have a normal or natural shape.
something that is misshapen does not have a normal or natural shape.
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] ناجور
مترادف و متضاد
deformed
Synonyms: askew, awry, bent, blemished, bowed, buckled, contorted, crooked, curved, damaged, disfigured, disjointed, distorted, grotesque, ill-made, irregular, malformed, mangled, marred, out of shape, twisted, ugly, unshapely, warped
جملات نمونه
1. the misshapen limbs of that leper
اندام های از شکل افتاده ی آن جذامی
2. Her hands were misshapen by arthritis.
[ترجمه ترگمان]دستش به شدت ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]دستانش آرتریت ناخوشایند بود
[ترجمه گوگل]دستانش آرتریت ناخوشایند بود
3. They were used to store trunks, suitcases, large misshapen cardboard boxes and broken furniture.
[ترجمه ترگمان]آن ها با چمدان ها، چمدان، جعبه های مقوایی بزرگ و مبلمان شکسته عادت کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها برای ذخیره تنه ها، چمدان ها، جعبه های مقوایی بزرگ و غیرقابل استفاده مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها برای ذخیره تنه ها، چمدان ها، جعبه های مقوایی بزرگ و غیرقابل استفاده مورد استفاده قرار گرفتند
4. It looked misshapen in this light, almost as if something was eating away at it.
[ترجمه ترگمان]در این نور خیلی بد به نظر می رسید، انگار چیزی در آن می خورد
[ترجمه گوگل]در این نور، به نظر می رسید، تقریبا به نظر می رسید که چیزی در آن می خورد
[ترجمه گوگل]در این نور، به نظر می رسید، تقریبا به نظر می رسید که چیزی در آن می خورد
5. It wasn't just that the thing looked misshapen and ugly and threatening.
[ترجمه ترگمان]فقط به نظر نمی رسید که آن چیز زشت و زشت و تهدیدآمیز به نظر برسد
[ترجمه گوگل]این فقط چیزی نبود که به نظر می رسید دست و پا زدن و زشت و تهدید آمیز بود
[ترجمه گوگل]این فقط چیزی نبود که به نظر می رسید دست و پا زدن و زشت و تهدید آمیز بود
6. The old woman's fingers were misshapen and useless.
[ترجمه ترگمان]انگشت های پیرزن کج و معوج شده بود و بی فایده بود
[ترجمه گوگل]انگشتان قدیمی خانم غم انگیز و بی فایده بودند
[ترجمه گوگل]انگشتان قدیمی خانم غم انگیز و بی فایده بودند
7. Avoid varieties whose foliage is misshapen.
[ترجمه ترگمان]از انواع مختلفی که شاخ و برگ های آن ها بد شکل است اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از گونه هایی که شاخ و برگ آنها خراب است
[ترجمه گوگل]اجتناب از گونه هایی که شاخ و برگ آنها خراب است
8. Later, she would pick up the misshapen bullet from the floor.
[ترجمه ترگمان]بعد گلوله کج و معوج را از کف اتاق برمی داشت
[ترجمه گوگل]بعدا او گلوله مضطرب را از کف برداشت
[ترجمه گوگل]بعدا او گلوله مضطرب را از کف برداشت
9. Gao Yang was frightened by his rotten, misshapen teeth and weepy, festering eyes.
[ترجمه ترگمان]Gao، از میان دندان های پوسیده و کج و معوج، چشم های festering وحشت زده بود
[ترجمه گوگل]گائو یانگ از دندانهای فاسد و مضطربش و چشمهای غم انگیز و غم انگیز ترسید
[ترجمه گوگل]گائو یانگ از دندانهای فاسد و مضطربش و چشمهای غم انگیز و غم انگیز ترسید
10. The bat flapped around his misshapen hat and took off into the dark.
[ترجمه ترگمان]چوب به اطراف کلاه misshapen تکان خورد و در تاریکی فرو رفت
[ترجمه گوگل]خفاش در اطراف کلاه خفیف خود قرار گرفت و به تاریکی افتاد
[ترجمه گوگل]خفاش در اطراف کلاه خفیف خود قرار گرفت و به تاریکی افتاد
11. Misshapen carrots and potatoes were fed to the pigs.
[ترجمه ترگمان]هویج و سیب زمینی به خوکان خورانده می شد
[ترجمه گوگل]هویج و سیب زمینی Misshapen به خوک تغذیه شدند
[ترجمه گوگل]هویج و سیب زمینی Misshapen به خوک تغذیه شدند
12. The model was a little misshapen, the face furred with fluff from her pocket, but it was still intact.
[ترجمه ترگمان]مدل موهایش کمی کج و معوج شده بود، صورتش از جیبش باد کرده بود، اما هنوز سالم بود
[ترجمه گوگل]این مدل کمی خسته کننده بود، چهره ای که از جیبش پوشیده بود، اما هنوز دست نیافته بود
[ترجمه گوگل]این مدل کمی خسته کننده بود، چهره ای که از جیبش پوشیده بود، اما هنوز دست نیافته بود
13. I try to look beyond the misshapen face in the casket to the Jill I remember.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم پشت صورت کج و معوج در تابوت که به یاد دارم نگاه کنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم فراتر از چهره مبهم در جعبه به Jill به یاد داشته باشید
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم فراتر از چهره مبهم در جعبه به Jill به یاد داشته باشید
14. Ballerinas often have blunted, misshapen toes.
[ترجمه ترگمان]ballerinas اغلب سست شده اند و انگشت های کج و کج و کج و معوج دارند
[ترجمه گوگل]بالن ها اغلب خراشیده اند، انگشتان دست زده
[ترجمه گوگل]بالن ها اغلب خراشیده اند، انگشتان دست زده
the misshapen limbs of that leper
اندامهای از شکلافتادهی آن جذامی
پیشنهاد کاربران
کج و کوله، از ریخت افتاده، معیوب
adjective
[more misshapen; most misshapen]
🔴 : badly shaped : having an ugly shape
◀️ a misshapen hand
◀️$15 a minute for that blown out misshapen fuck hole! No 👎
[more misshapen; most misshapen]
🔴 : badly shaped : having an ugly shape
◀️ a misshapen hand
◀️$15 a minute for that blown out misshapen fuck hole! No 👎
کلمات دیگر: