کلمه جو
صفحه اصلی

digraph


(زبان شناسی) دونویسه، دو وات (تسلسل دو حرف الفبا که فقط یک آوا دارند مانند ch در chin)

انگلیسی به فارسی

(زبان‌شناسی) دونویسه، دو وات (تسلسل دو حرف الفبا که فقط یک آوا دارند مانند ch در chin)


هاربر


انگلیسی به انگلیسی

• two letters that together produce one sound

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] گراف جهت دار

جملات نمونه

1. The same ideas apply in digraphs, except that all the edges must point in the same direction.
[ترجمه ترگمان]همان ایده ها در digraphs صدق می کنند، به جز اینکه تمامی لبه ها باید در یک جهت قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]ایده های مشابه در digraphs اعمال می شود، به جز اینکه تمام لبه ها باید در همان جهت اشاره کنند

2. Digraph will be constructed by using the dependence of the left of subset's FD. Some nodes will help to decompose a subschema of BCNF. The key of the subschema is the left or left's equivalence.
[ترجمه ترگمان]digraph با استفاده از وابستگی به سمت چپ شکل شکل ساخته خواهد شد بعضی از گره ها به تجزیه a از BCNF کمک می کنند کلید واژه subschema معادل چپ یا چپ است
[ترجمه گوگل]Digraph با استفاده از وابستگی سمت چپ FD زیر مجموعه ساخته خواهد شد بعضی از گره ها کمک می کنند تا خرده مقیاس BCNF را تجزیه کنند کلید زیرشاخه همبستگی چپ یا چپ است

3. Operator recognizes that the single digraph character and the two individual characters are equivalent.
[ترجمه ترگمان]اپراتور تشخیص می دهد که کاراکتر تک digraph و دو شخصیت مجزا برابر هستند
[ترجمه گوگل]اپراتور به رسمیت می شناسد که کاراکتر تکگرا و دو کاراکتر یکسان معادل هستند

4. By using the matrix representation of a digraph, some results about the index of convergence and period of a line digraph are obtained.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از نمایش ماتریسی یک digraph، برخی نتایج در مورد شاخص هم گرایی و دوره of خطی بدست می آید
[ترجمه گوگل]با استفاده از نمای ماتریس یک digraph، برخی نتایج در مورد شاخص همگرایی و دوره یک digraph خط به دست می آید

5. A directed graph, or digraph G consists of a finite nonempty set of vertices V, and a finite set of edges E, where an edge is an ordered pair of vertices in V.
[ترجمه ترگمان]گراف جهت دار، یا digraph G از یک مجموعه متناهی از ریوس V و مجموعه متناهی از یال های E تشکیل شده است که در آن یک یال یک جفت از ریوس در V وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک گراف هدایتگر یا digraph G شامل یک مجموعه غیرقابل انتسابی از رأسهای V و یک مجموعه محدود از لبههای E است که در آن لبه یک جفت دستورالعاده از V است

6. Special primitive two-colored digraphs whose uncolored digraph consist of two cycles are considered.
[ترجمه ترگمان]digraphs دو واتی اولیه ویژه که uncolored digraph شامل دو سیکل است در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]هیرافهای اولیه دوقلوهای خاص که دارای گراف بدون رنگ هستند شامل دو دوره است

7. A strongly connected digraph D is one in which any vertex can be reached from any other vertex by a directed path.
[ترجمه ترگمان]یک D به شدت به هم متصل است که در آن هر راس را می توان از هر راس دیگر با یک مسیر هدایت کرد
[ترجمه گوگل]یک دیگراگ D کاملا متصل است که در آن هر رأس از هر رأس دیگری توسط مسیر هدایت می شود

8. A fast algorithm for generating Chinese word segmentation digraph was given.
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم سریع برای تولید کلمه بخش بندی کلمات چینی به دست آمده است
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم سریع برای تولید گواهی تقسیم بندی زبان چینی داده شد

9. The algorithm is also suitable to an Eulerian digraph.
[ترجمه ترگمان]همچنین این الگوریتم برای نگاشت پاسخ دهنده مناسب است
[ترجمه گوگل]الگوریتم نیز مناسب برای یک دیفرانسیل اویلر است

10. Special primitive two-colored digraphs whose uncolored digraph consist of two cycles arc considered.
[ترجمه ترگمان]digraphs دو واتی اولیه ویژه که uncolored digraph شامل دو چرخه است در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]هیرافهای اولیه دوقلوهای خاص که دارای گراف بدون رنگ هستند شامل دو چرخه قوسی است

11. A digraph D is hamiltonian if D contains a hamilton directed cycle.
[ترجمه ترگمان]یک digraph D در صورتی طراحی می شود که D یک سیکل هدایت هامیلتون داشته باشد
[ترجمه گوگل]اگر D حاوی یک چرخه هدایت شده توسط هامیلتون باشد، هاربر D هامیلتونی است

12. A semicomplete multipartite digraph is obtained by replacing each edge of a complete multipartite graph by an arc or by a pair of two mutually opposite arcs.
[ترجمه ترگمان]یک semicomplete multipartite با جایگزین کردن هر یال یک گراف کامل multipartite به وسیله یک قوس یا یک جفت دو لبه متضاد به دست می آید
[ترجمه گوگل]یک حفره چند طرفه تکمیل شده با جایگزینی هر لبه یک گراف چند طرفه کامل توسط قوس یا یک جفت دو قوس متقابل متضاد به دست می آید

13. We shall abbreviate'directed graph'to digraph.
[ترجمه ترگمان]ما به اختصار graph را به digraph (digraph)معرفی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید digraph'directed graph'to digraph

14. A digraph D is unilateral.
[ترجمه ترگمان]یک digraph D یک طرفه است
[ترجمه گوگل]یک digraph D یک طرفه است

پیشنهاد کاربران

digraph ( ریاضی )
واژه مصوب: گراف سودار
تعریف: گرافی که یال های آن جهت دار باشد


کلمات دیگر: