کلمه جو
صفحه اصلی

instalment


معنی : قسط
معانی دیگر : رجوع شود به: installment، installment قسط، بخش

انگلیسی به فارسی

( installment ) قسط، بخش


قسط، بخش


انگلیسی به انگلیسی

• one of several separate payments into which a debt has been divided; one of a number of parts which are given out at different times, section, portion; act of installing, putting in place (also installment)
if you pay for something in instalments, you pay small sums of money at regular intervals over a period of time.
if a story is published in instalments, part of it is published each day, week, or month.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] قسط

مترادف و متضاد

قسط (اسم)
payment, installment, instalment

جملات نمونه

1. Did you hear the final instalment last week?
[ترجمه ترگمان]خبر آخر هفته رو شنیدی؟
[ترجمه گوگل]آیا قسط نهایی را هفته گذشته شنیدید؟

2. The next instalment is not due until July.
[ترجمه ترگمان]قسط بعدی قرار نیست تا ماه جولای برگزار شود
[ترجمه گوگل]قسط بعدی تا پایان ماه جولای صورت نگرفته است

3. The final instalment on the loan is due next week.
[ترجمه ترگمان]قسط آخر این وام هفته آینده است
[ترجمه گوگل]قسط نهایی برای وام در هفته آینده صورت می گیرد

4. Stone is filming the final instalment of his Vietnam trilogy.
[ترجمه ترگمان]استون در حال فیلمبرداری از آخرین قسط از سه گانه خود در ویتنام است
[ترجمه گوگل]سنگ در مرحله نهایی سه گانه ویتنام است

5. The first instalment of £1 per share is payable on application.
[ترجمه ترگمان]اولین قسط ۱ پوند برای هر سهم قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]اولین قسط 1 پوند برای هر سهم قابل پرداخت است

6. I shall soon pay the last instalment of my debt.
[ترجمه ترگمان]به زودی آخرین قسمت debt را می پردازم
[ترجمه گوگل]من به زودی قسط آخرین بدهی من را پرداخت خواهم کرد

7. That is the latest bizarre instalment in the never-ending story of extraordinary events at Underhill.
[ترجمه ترگمان]این آخرین قسط عجیب و غریب در داستان بی پایان رویداده ای فوق العاده در آندره یل است
[ترجمه گوگل]این آخرین قسط عجیب و غریب در داستان بی نظیر وقایع فوق العاده در Underhill است

8. We offer an instalment plan.
[ترجمه ترگمان]ما یه نقشه instalment رو پیشنهاد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک طرح اقساط ارائه می دهیم

9. Around 20 have refused to pay the next instalment.
[ترجمه ترگمان]در حدود ۲۰ تن از پرداخت قسط بعدی خودداری کرده اند
[ترجمه گوگل]حدود 20 نفر از پرداخت اقساط بعدی خودداری کرده اند

10. But the 59-year-old, who was sick when the instalment was due, had insurance to cover missed payments.
[ترجمه ترگمان]اما این مرد ۵۹ ساله که زمانی که قسط بدهکار بود بیمار بود، بیمه برای پوشش دادن پرداخت ها داشت
[ترجمه گوگل]اما 59 ساله که بیمار بود، زمانی که مقرر شد، بیمه برای پرداخت پرداخت های ناخواسته داشت

11. We are proud to present the second instalment of our fantastic six-part competition to win a Renault Clio.
[ترجمه ترگمان]ما افتخار می کنیم که قسط دوم رقابت شش بخشی خود را برای برنده شدن \"رنو Clio\" معرفی کنیم
[ترجمه گوگل]ما افتخار می کنیم که قسط دوم رقابت شش نفره فوق العاده ای را برای رونمایی از رنو کلو انجام دهیم

12. Don't miss the next instalment!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه گوگل]قسط بعدی را از دست ندهید!

13. I hope my next instalment will not be long delayed.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که instalment آینده من به تاخیر نیفتد
[ترجمه گوگل]امیدوارم که قسط بعدی ام طولانی باقی نماند

14. The third and final instalment payment has yet to be decided.
[ترجمه ترگمان]قسط سوم و نهایی هنوز تصمیم گیری نشده است
[ترجمه گوگل]پرداخت سوم و نهایی هنوز تصمیم گرفته نشده است

15. Payment: The value of a regular instalment.
[ترجمه ترگمان]پرداخت: ارزش یک قسط دائمی
[ترجمه گوگل]پرداخت: ارزش یک عادت منظم

پیشنهاد کاربران

Part

قسمت
بخش


کلمات دیگر: