کلمه جو
صفحه اصلی

exec


(عامیانه) مخفف:، مدیر اجرایی، مخفف:، اجرایی، مجریه

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) مخفف: مدیر اجرایی


(عامیانه) مخفف: مدیر


مخفف: اجرایی، مجریه


مخفف: اجرا کننده، قیم، وصی


EXEC


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "executive."

• manager, supervisor, person in a position of authority

جملات نمونه

1. I think the chief exec was favourably impressed by your presentation.
[ترجمه ترگمان]به نظر من مدیر ارشد آن را کام لا تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مدیر ارشد به طور مطلوب توسط ارائه شما تحت تأثیر قرار گرفته است

2. The role of the chief exec is to empower the team.
[ترجمه ترگمان]نقش مدیر اجرایی برای توانمند سازی تیم است
[ترجمه گوگل]نقش رئیس اجرایی این است که توانایی تیم را تقویت کند

3. In this drama, the overzealous junior exec in the big corporation is named Jim Profit.
[ترجمه ترگمان]در این نمایش، غیرت overzealous junior که در این شرکت بزرگ exec نامیده می شود، \"جیم سود\" نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در این نمایشنامه، مدیر اجرایی فوقالعاده در شرکت بزرگ به نام جیم سودمندی است

4. Chief exec - utives are mostly out of sight, in their offices, in meetings, or on aircraft.
[ترجمه ترگمان]رئیس exec: utives اغلب خارج از دید هستند، در دفاتر خود، در جلسات، یا در مورد هواپیما
[ترجمه گوگل]مدیران اجرایی عمدتا از دید، در دفاتر، جلسات و یا در هواپیما نیستند

5. Exec falls in love, this is a trend with legs.
[ترجمه ترگمان]اجرا در عشق افت می کند، این یک روند با پاها است
[ترجمه گوگل]Exec در عشق می افتد، این یک روند با پاها است

6. This includes system calls such as fork, exec, and system.
[ترجمه ترگمان]این شامل فراخوانی سیستم مانند چنگال، exec و سیستم است
[ترجمه گوگل]این شامل تماس های سیستم مانند fork، exec، و سیستم می شود

7. Confirm that the Backup Exec Job Engine service is running on the media server.
[ترجمه ترگمان]تصدیق کنید که سرویس استخدام کردن پشتیبان برای کارگزار وب در حال اجرا است
[ترجمه گوگل]تأیید کنید که سرویس BackUp Exec Job Engine بر روی سرور رسانه اجرا می شود

8. Perform any other duties as assigned by Exec . Chef or Management.
[ترجمه ترگمان]انجام هر وظیفه دیگری که توسط اجرا تعیین می شود سر آشپز یا مدیریت
[ترجمه گوگل]انجام هر گونه وظایف دیگری که توسط Exec تعیین شده است آشپز یا مدیریت

9. Had we checked the return value after echoing the context into /proc/self/attr/exec, we would have found that it had failed.
[ترجمه ترگمان]اگر ارزش بازگشت را پس از echoing متن به \/ proc \/ self \/ exec چک کرده بودیم، نشان می دادیم که شکست خورده است
[ترجمه گوگل]اگر مقدار بازگشتی را پس از بازنویسی متن به / proc / self / attr / exec بررسی کنیم، می توانیم متوجه شویم که شکست خورده است

10. Switch configuration mode is entered from Privileged EXEC mode.
[ترجمه ترگمان]حالت پیکربندی سوییچ از حالت privileged exec وارد شده است
[ترجمه گوگل]حالت پیکربندی سوئیچ از حالت EXECED Privileged وارد شده است

11. Most of the time, I use the exec() command with the data array to do any processing.
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات، من از فرمان exec ()با آرایه داده ها برای انجام هر پردازش استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]اغلب وقت، از فرمان exec () با آرایه داده استفاده می کنم تا هرگونه پردازش انجام شود

12. In this application (. /fs/exec. c do_coredump()), the core dump is written through the pipe from kernel space to user space.
[ترجمه ترگمان]در این برنامه ( \/ فمتوثانیه \/ exec c _ coredump ()، تخلیه هسته از طریق لوله از فضای کرنل به فضای کاربر نوشته می شود
[ترجمه گوگل]در این برنامه ( / fs / exec c do_coredump ())، تخلیه هسته از طریق لوله از فضای هسته به فضای کاربر نوشته شده است

13. The result of each EXEC SQL statement executed inside a procedure body is stored into the variable SQLSUCCESS.
[ترجمه ترگمان]نتیجه هر یک از جملات SQL SQL که درون یک بدنه رویه اجرا می شود در متغیر SQLSUCCESS ذخیره می شود
[ترجمه گوگل]نتیجه هر دستور EXEC SQL در داخل بدن یک رویه در متغیر SQLSUCCESS ذخیره می شود

14. The exec keyword (with the start option) defines how to start the service, with any available options.
[ترجمه ترگمان]کلید واژه \"exec\" (با گزینه شروع)نحوه شروع سرویس را با هر گزینه موجود تعریف می کند
[ترجمه گوگل]کلید exec (با گزینه start) تعریف می کند که چگونه سرویس را با هر گزینه ای در دسترس شروع کنید

15. Listing 8 is an example of what happens if you run exec() without capturing the results in a data array.
[ترجمه ترگمان]لیست ۸ مثالی از این است که چه اتفاقی می افتد اگر شما exec را اجرا کنید ()بدون ثبت نتایج در یک آرایه داده
[ترجمه گوگل]فهرست 8 یک نمونه از آنچه اتفاق می افتد اگر شما اجرا exec () بدون گرفتن نتایج در آرایه داده


کلمات دیگر: