خون دلمه شده( به ویژه در اطراف زخم)، دله، دلمه، لخته ی خون، لختخون
cruor
خون دلمه شده( به ویژه در اطراف زخم)، دله، دلمه، لخته ی خون، لختخون
انگلیسی به فارسی
خون دلمهشده( بهویژه در اطراف زخم)، دله، دلمه، لختهی خون، لختهخون
کورور
انگلیسی به انگلیسی
• coagulated blood, gore, clotted blood shed from a wound
کلمات دیگر: