کلمه جو
صفحه اصلی

classification


معنی : طبقه بندی، رده بندی، عمل دسته بندی
معانی دیگر : درجه بندی، دسته سازی، روش تنظیم و دسته دسته سازی

انگلیسی به فارسی

رده‌بندی


عمل دسته‌بندی، طبقه‌بندی، رده‌بندی


طبقه بندی، رده بندی، عمل دسته بندی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or result of classifying.
مترادف: arrangement, classifying
مشابه: assortment, denomination, grouping, ordering, organization, taxonomy

- The classification of the various behaviors of the animals formed the initial part of the study.
[ترجمه ترگمان] طبقه بندی رفتارهای مختلف حیوانات قسمت اولیه این مطالعه را تشکیل داد
[ترجمه گوگل] طبقه بندی رفتارهای مختلف حیوانات بخش اولیه مطالعه را تشکیل می دهد

(2) تعریف: an order or group in which something is classified.
مترادف: category, class, group
مشابه: arrangement, array, bracket, denomination, division, genre, kind, order, set, sort, taxon, type, variety

- There are various classifications of diseases.
[ترجمه صبا سلگی] رده بندی های مختلفی از بیماری ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان] طبقه بندی های مختلف از بیماری ها وجود دارد
[ترجمه گوگل] طبقه بندی های مختلف بیماری ها وجود دارد
- Metals and non-metals are two important classifications of chemical elements.
[ترجمه ترگمان] فلزات و غیر فلزات دو طبقه بندی مهم از عناصر شیمیایی هستند
[ترجمه گوگل] فلزات و غیر فلزات دو دسته مهم از عناصر شیمیایی هستند

(3) تعریف: in biology, the placing of plants and animals in groups, based on structure and other criteria; taxonomy.
مترادف: taxonomy
مشابه: grouping, ordering

(4) تعریف: the assigning of government documents to certain categories of restricted availability.
مشابه: restricting, withholding

• sorting, systematic arranging
the classification of things is the activity or process of sorting them into different types.
a classification is a system of deciding how to divide things into groups depending on how similar they are.
a classification is also a division or category in a particular classifying system.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] طبقه بندی
[عمران و معماری] طبقه بندی - رده بندی
[فوتبال] طبقه بندی-دسته بندی
[مهندسی گاز] رده بندی، طبقه بندی
[زمین شناسی] طبقه بندی، ،رده بندی یکی از روشهای جنرالیزه کردن. در فرآیند طبقه بندی، گروهبندی دادهها به صورت کلاسهایی مطابق با برخی ویژگیهای معمول
[نساجی] دسته بندی - طبقه بندی - کلاس بندی -رده بندی
[ریاضیات] دسته بندی، طبقه بندی، گروه بندی، رده بندی، درجه بندی
[معدن] طبقهبندی (دانه بندی)
[آمار] رده بندی

مترادف و متضاد

طبقه بندی (اسم)
arrangement, classification, taxonomy, assortment, grading, grouping, systematization, standardization

رده بندی (اسم)
classification

عمل دسته بندی (اسم)
classification

categorization


Synonyms: allocation, alloting, allotment, analysis, apportionment, arrangement, assignment, assortment, cataloguing, categorizing, codification, collocation, consignment, coordination, denomination, department, designation, disposal, disposition, distributing, distribution, division, echelon, gradation, grade, grading, graduation, group, grouping, kind, order, ordering, ordination, organization, pigeonholing, regulation, sizing, sorting, systematization, tabulating, taxonomy, typecasting


جملات نمونه

1. various methods of classification
روش های مختلف طبقه بندی

2. Science is the systematic classification of experience.
[ترجمه ترگمان]علم طبقه بندی اصولی تجربه است
[ترجمه گوگل]علم طبقه بندی سیستماتیک تجربه است

3. The classification of bony fish is extremely complicated.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی ماهی استخوانی بسیار پیچیده است
[ترجمه گوگل]طبقه بندی ماهی های استخوانی بسیار پیچیده است

4. I am studying spectral classification.
[ترجمه ترگمان]من طبقه بندی طیفی را مطالعه می کنم
[ترجمه گوگل]من در حال مطالعه طبقه بندی طیفی هستم

5. These things belong in a different classification.
[ترجمه ترگمان]این چیزها به طبقه بندی متفاوتی تعلق دارند
[ترجمه گوگل]اینها در طبقه بندی متفاوت قرار دارند

6. Do you understand the system of classification used in ornithology?
[ترجمه ترگمان]آیا سیستم طبقه بندی مورد استفاده در ornithology را درک می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا سیستم طبقه بندی مورد استفاده در Ornithology را درک می کنید؟

7. The classification of additives by 'E' number is made under an EC directive.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی مواد افزودنی توسط عدد E تحت فرمان EC صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]طبقه بندی مواد افزودنی با شماره 'E' تحت دستورالعمل EC است

8. It belongs in a different classification.
[ترجمه ترگمان]آن به دسته بندی متفاوتی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]آن متعلق به یک طبقه بندی متفاوت است

9. Apart from any other objection, a different classification would be reached if the characters were used in a different sequence.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از هر ایراد دیگری، اگر حروف در یک توالی متفاوت مورد استفاده قرار می گرفتند، طبقه بندی دیگری به دست خواهد آمد
[ترجمه گوگل]به استثنای اعتراض های دیگر، اگر شخصیت ها در یک توالی متفاوت استفاده شوند، طبقه بندی متفاوت دیگری به دست می آید

10. Our threefold classification of participant, subject, and parochial is only the beginning of a classification of political cultures.
[ترجمه ترگمان]دسته بندی سه جانبه ما از شرکت کنندگان، تابع، و ساختار محدود تنها آغاز طبقه بندی فرهنگ های سیاسی است
[ترجمه گوگل]طبقه بندی سه گانه ما، شرکت کننده، موضوع و کلیسا، تنها آغاز طبقه بندی فرهنگ های سیاسی است

11. In parallel with the work of the classification theorists, general systems theory has evolved to consider similar problems.
[ترجمه ترگمان]به موازات کار نظریه پردازان طبقه بندی، نظریه سیستم های عمومی به منظور در نظر گرفتن مشکلات مشابه ظهور کرده است
[ترجمه گوگل]به طور موازی با کار نظریه پردازان طبقه بندی، تئوری سیستم های عمومی به بررسی مشکلات مشابه تبدیل شده است

12. Moreover although, with hindsight, such a classification appears scientifically absurd it is zoologically perfectly sensible.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، با این حال، با درک این موضوع، چنین طبقه بندی علمی به طور علمی نامعقول به نظر می رسد اما کاملا منطقی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هرچند با توجه به عقب ماندگی، چنین طبقه بندی به لحاظ علمی پوچانه ظاهر می شود، کاملا منطقی به نظر می رسد

13. This classification fits some university courses well, but it is now inadequate for the system as a whole.
[ترجمه ترگمان]این طبقه بندی برای برخی دوره های دانشگاهی مناسب است، اما در حال حاضر برای سیستم به عنوان یک کل کافی نیست
[ترجمه گوگل]این طبقه بندی به برخی از دوره های دانشگاه مناسب است، اما در حال حاضر برای سیستم به طور کلی ناکافی است

14. A completely different classification of occupations would of course result.
[ترجمه ترگمان]یک طبقه بندی کاملا متفاوت از مشاغل به نتیجه خواهد رسید
[ترجمه گوگل]مطمئنا یک طبقه بندی کاملا متفاوت از مشاغل به دست می آید

15. Classification and measurement are not creations of man, but only the transference of natural fact from one form to another.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی و اندازه گیری، تنها آفرینش انسان نیست، بلکه فقط انتقال واقعیت طبیعی از یک شکل به یک شکل به یک شکل دیگر است
[ترجمه گوگل]طبقه بندی و اندازه گیری خلاقیت انسان نیست، بلکه تنها انتقال واقعیت طبیعی از یک فرم به دیگری است

various methods of classification

روش‌های مختلف طبقه‌بندی


پیشنهاد کاربران

دسته بندی، کلاس بندی ( یادگیری تقویتی )

طبقه بندی جاندارن ( به ترتیب ) :


Domain حوزه
Kingdom فرمانرو ( سلسله )
Division دسته ( گیاهان ) . Phylum شاخه ( جانوران )
Class رده
Order راسته
Family خانواده ( تیره )
Genus جنس ( سرده ) ,
Species گونه


category طبقه / categorization طبقه بندی
stratification طبقه بندی
classification دسته بندی

( دسته بندی ، رده بندی یا طبقه بندی . یکی رو بکار ببرید
زیاد وسواس نشید )





1. The distinction between ranking and classification is an important one, even if it is lost on many in higher education. Copy
تمایز بین رتبه بندی و رده بندی یک تفاوت مهم است ، حتی اگر در بسیاری از موارد در آموزش عالی از بین رفته باشد.
2. The molecular classification of lactamases is based on the nucleotide and amino acid sequences in these enzymes.
طبقه بندی مولکولی لاکتامازها بر اساس توالی نوکلئوتید و اسیدهای آمینه در این آنزیم ها است.
3. The Hungarian composer carried out extensive research on the folk melodies and developed a classification system for Hungarian peasant songs.
آهنگساز مجارستانی تحقیقات گسترده ای را درباره آهنگ های سنتی انجام داد و یک سیستم دسته بندی برای آهنگ های دهاتی مجارستان ایجاد کرد.

Classification ( noun ) = رده بندی، طبقه بندی، دسته بندی

job classification = طبقه بندی مشاغل
text classification = دسته بندی متون

معانی دیگر >> کلاس بندی، درجه بندی، سلسله بندی



کلمات دیگر: