1. the infusion of a new spirit among the students
دمیدن روحی تازه در دانشجویان
2. the infusion of salt water
تزریق (آهسته ی) آب نمک
3. Make an infusion by boiling and simmering the rhubarb and camomile together.
[ترجمه ترگمان]با جوش و خروش آب و rhubarb را با هم مخلوط می کنند و camomile را با هم مخلوط می کنند
[ترجمه گوگل]با جوشیدن و ریختن رباب و بابونه با هم یک تزریق تزریق کنید
4. An infusion of $100 000 into the company is required.
[ترجمه ترگمان]تزریق ۱۰۰ دلار به شرکت مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]تزریق 100،000 دلار به شرکت ضروری است
5. Further education badly needs the infusion of more resources.
[ترجمه ترگمان]آموزش بیشتر به شدت به تزریق منابع بیشتر نیاز دارد
[ترجمه گوگل]آموزش بیشتر نیاز به تزریق منابع بیشتری دارد
6. The company needs an infusion of new blood .
[ترجمه ترگمان]شرکت به تزریق خون تازه نیاز داره
[ترجمه گوگل]این شرکت نیاز به تزریق خون جدید دارد
7. The infusion of desire that rushed her was so immense that she obeyed instantly, drawing her legs up to his hips.
[ترجمه ترگمان]تزریق هوسی که به او هجوم آورده بود چنان عظیم بود که آنا فورا اطاعت کرد و پاهایش را به کمرش بست
[ترجمه گوگل]تزریق میل او که عجله او بود بسیار بزرگ است که او فورا اطاعت، پاشنه پا به بالش های خود را
8. In the presence of each they received an infusion of a sucrose solution.
[ترجمه ترگمان]در حضور هر یک از آن ها یک تزریق of دریافت کردند
[ترجمه گوگل]در حضور هر یک آنها یک تزریق محلول سقز را دریافت کردند
9. Under these circumstances an intravenous infusion of insulin provides a very convenient and reliable method for managing the diabetes.
[ترجمه ترگمان]تحت این شرایط تزریق وریدی انسولین روشی بسیار مناسب و قابل اعتماد برای مدیریت دیابت فراهم می کند
[ترجمه گوگل]در این شرایط تزریق داخل وریدی انسولین یک روش بسیار مناسب و قابل اعتماد برای مدیریت دیابت است
10. What the department needs is an infusion of new ideas.
[ترجمه ترگمان]آنچه که بخش به آن نیاز دارد، تزریق ایده های جدید است
[ترجمه گوگل]آنچه که بخش نیاز دارد تزریق ایده های جدید است
11. The subjects had a continuous infusion glucose tolerance test.
[ترجمه ترگمان]این افراد یک تست تحمل قند پیوسته داشتند
[ترجمه گوگل]افراد دارای آزمون تحمل گلوکز تزریق مداوم بودند
12. The intravenous infusion was removed when he was able to take fluids without feeling nauseated.
[ترجمه ترگمان]تزریق درون وریدی در زمانی که قادر به گرفتن مایعات بدون احساس تهوع بود، برداشته شد
[ترجمه گوگل]انفوزیون داخل وریدی هنگامی که قادر به گرفتن مایعات بدون احساس تهوع بود، برداشته شد
13. Hypertension may be controlled by a nitroprusside infusion, which has the additional advantage of aiding heat loss by peripheral vasodilatation.
[ترجمه ترگمان]Hypertension ممکن است توسط تزریق nitroprusside کنترل شود، که این مزیت اضافی برای کمک به اتلاف گرما توسط vasodilatation محیطی دارد
[ترجمه گوگل]فشار خون بالا ممکن است توسط یک تزریق نیتروپروسید کنترل شود، که مزیت دیگری برای کمک به کاهش گرما توسط وازودیلاتوری محیطی است
14. Figure 1 illustrates the effect of infusion of rabbit bile into the ileal lumen on carbachol stimulated motor activity.
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ اثر تزریق of به لومن به لومن را بر روی فعالیت حرکتی تحریک carbachol نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شکل 1 تاثیر تزریق زخم خرگوش به لومن آئلیال بر فعالیت حرکتی تحریک شده توسط کارباکول را نشان می دهد