کلمه جو
صفحه اصلی

already


معنی : قبلا، پیش از این
معانی دیگر : از پیش، از قبل، تا حالا، هم اکنون، همین حالا، فعلا، به نقد، به این زودی، همانگاه، همان وقت

انگلیسی به فارسی

تاکنون، تا این زمان، تا به حال، تا آن موقع


به این زودی


پیش از این، قبلاً، از پیش


قبلا، پیش از این، قبلا، پیش از این


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: by or before this time or that time; previously.
مترادف: previously

- I don't feel like watching that movie because I've already seen it.
[ترجمه یحیی اسد] حس تماشای این فیلم را ندارم زیرا آن را قبلا دیده ام.
[ترجمه محمد م] من علاقه ای به دیدن آن فیلم ندارم زیرا من قبلا آن را دیده ام .
[ترجمه samir_8203] حسش نیست این فیلم رو ببینم چون قبلا دیدم
[ترجمه آرین بایرام پور] من دوست ندارم این فیلم را ببینم ، چون قبلا آن را دیده ام
[ترجمه LOL LOVER] دوست ندارم دوباره این فیلم رو ببینم چون قبلادیدمش
[ترجمه Elahe] فکر نمیکنم علاقه داشته باشم که این فیلم را ببینم، چون آن را قبلا دیده ام
[ترجمه محمد حسین] من علاقه ای به دیدن این فیلم ندارم چون آن را قبلا دیده ام
[ترجمه ترگمان] دلم نمی خواهد این فیلم را ببینم، چون قبلا آن را دیده بودم
[ترجمه گوگل] من احساس تماشای این فیلم را احساس نمی کنم زیرا قبلا آن را دیده ام
- By the time I reached the station, the train had already left.
[ترجمه سعید] همان لحظه که به ایستگاه رسیدم، قطار رفته بود.
[ترجمه samir_8203] قطار قبل از اینکه من به ایستگاه برسم رفته بود
[ترجمه mohammadali] قبل از اینکه به ایستگاه برسم، قطار رفته بود.
[ترجمه امیربهنام] وقتی به ایستگاه رسیدم قطار قبلش آنجا را ترک کرده بود.
[ترجمه ترگمان] وقتی به ایستگاه رسیدم، قطار از پیش رفته بود
[ترجمه گوگل] در آن زمان به ایستگاه رسیدم، قطار قبلا رفته بود

(2) تعریف: from an earlier time.

- I already have a good coat, so I don't need another one.
[ترجمه A.A] فعلا که یک کت خوب دارم ، پس به یکی دیگه نیاز ندارم
[ترجمه nm] فعلا من یک کت خوب دارم, پس به یکی دیگه نیاز ندارم
[ترجمه مرتضی] من همین الان هم ( الانشم ) یه کت خوب دارم، بنابراین به یکی دیگه نیازی ندارم.
[ترجمه samir_8203] یه کت خوب از قبل دارم نیازی به ( خریدن ) یکی دیگه نیست
[ترجمه amir] جمله از نظر گرامری غلطه استادان زبان
[ترجمه ترگمان] من یه کت خوب دارم، پس یکی دیگه هم لازم ندارم
[ترجمه گوگل] من قبلا یک کت خوب دارم، بنابراین من به یکی دیگر نیاز ندارم
- I already knew what I wanted, so I was ready to order.
[ترجمه ترگمان] قبلا می دانستم که چه می خواهم، بنابراین آماده بودم که سفارش بدهم
[ترجمه گوگل] من قبلا می دانستم که چه میخواهم، بنابراین آماده بودم که سفارش بدهم

(3) تعریف: so soon.
متضاد: finally

- Are you done with your work already?
[ترجمه Ho3in] آیا قبلا"کار خود را تمام کرده اید؟
[ترجمه سمن زنجانی] کارات رو انجام دادی؟
[ترجمه ترگمان] کارت با کارت تموم شد؟
[ترجمه گوگل] آیا قبلا با کار خود کار کرده اید؟

• previously, before a certain time
if something has already happened, it has happened before the present time.
you also use already to indicate that something happened earlier than expected.

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] پیش از این-قبلا
[ریاضیات] درگذشته، قبلا، اکنون

مترادف و متضاد

قبلا (قید)
heretofore, beforehand, already, formerly, erstwhile, erst, supra

پیش از این (قید)
heretofore, already, hitherto, erenow

before expected time


Synonyms: as of now, at present, before, before now, but now, by now, by that time, by then, by the time mentioned, by this time, earlier, even now, formerly, heretofore, in the past, just now, now, once, previously, then, up to now


جملات نمونه

1. he had already seen the name somewhere in his readings
ضمن مطالعات خود قبلا این نام را در جایی دیده بود.

2. i had already thought of this problem
از پیش فکر این مسئله را کرده بودم.

3. i have already drafted two chapters of the book
من تاکنون دو فصل از کتاب را چرک نویس کرده ام.

4. i have already placed my order
قبلا سفارش خود را داده ام.

5. i have already registered for this class
من قبلا برای این کلاس نام نویسی کرده ام.

6. she had already braced herself for her father's criticism
از پیش خود را برای سرزنش پدرش مهیا کرده بود.

7. she had already intimated her disapproval
او قبلا مخالفت خود را به طور ضمنی اعلام کرده بود.

8. she has already taken all of her electives
او قبلا همه ی دروس اختیاری خود را برداشته است.

9. they had already saddled and bridled mehri's horse
اسب مهری را از پیش زین و لگام کرده بودند.

10. you are already two days late
همین حالا هم دو روز دیر کرده اید.

11. i fear i have already made enough mistakes
نگرانم که هم اکنون به اندازه ی کافی اشتباه کرده ام.

12. i have enough headaches already
فعلا به اندازه ی کافی دردسر دارم.

13. like as not, he's already dead
متحملا تاکنون مرده است.

14. the liberals' opposition had already been discounted
مخالفت لیبرال ها از پیش محاسبه شده بود.

15. i can't do it; i already have too much on my plate
نمی توانم آن کار را بکنم (چون) حسابی سرم شلوغ است.

16. when i arrived, he had already gone
وقتی که وارد شدم او (قبلا) رفته بود.

17. she was remembering them what they already knew
آنچه را که قبلا می دانستند به آنها یادآوری می کرد.

18. those who had arrived first had already pegged out some of the best lands
آنان که اول سر رسیده بودند قبلا برخی از بهترین زمین ها را مرز بندی (تصاحب) کرده بودند.

19. when she arrived, the children were already in bed
وقتی وارد شد بچه ها دیگر در رختخواب بودند.

20. you should not duplicate what has already been done
شما نباید کار انجام شده را تکرار کنید.

21. he is a careless driver and has already had several accidents
او راننده ی سر به هوایی است و تا به حال چندین تصادف کرده است.

22. he is only 75, but he is already doting
او فقط 75 سال دارد ولی از حالا خرف شده است.

23. process for their appearance in court has already been issued
ورقه ی احضار آنها به دادگاه قبلا صادر شده است.

24. she is so choosy that she has already turned down five suitors
او آن قدر مشکل پسند است که تاکنون پنج خواستگار را رد کرده است.

25. when their cavil ended, the train had already left
هنگامی که محاجه ی آنها تمام شد ترن رفته بود.

26. he is a person whose counsel we had already heard
او کسی است که رهنمودهای او را قبلا هم شنیده بودیم.

27. when i discovered my own deception it was already too late
وقتی به گول خوردگی خود پی بردم که کار از کار گذشته بود.

28. she spent half an hour browsing through the chapter he had already read
او نیم ساعت فصلی را که قبلا خوانده بود جسته گریخته مرور کرد.

29. He's already in training for the big race against Bailey.
[ترجمه ترگمان]او در حال تمرین برای مسابقه بزرگ در برابر بیلی است
[ترجمه گوگل]او در حال تمرین برای مسابقه بزرگ علیه بیلی است

30. I've only worn this jumper twice, and it's already begun to bobble.
[ترجمه ترگمان]من فقط دو بار این جهنده را پوشیدم، و تازه شروع به این کار کرده ام
[ترجمه گوگل]من فقط دو بار این بلوز را پوشانده ام، و در حال حاضر آن را شروع کرده ام

I had already thought of this problem.

از پیش فکر این مسئله را کرده بودم.


When she arrived, the children were already in bed.

وقتی وارد شد بچه‌ها دیگر در رختخواب بودند.


You are already two days late.

همین حالا هم دو روز دیر کرده‌اید.


I have enough headaches already.

فعلاً به اندازه‌ی کافی دردسر دارم.


children, that's enough already!

(عامیانه) بچه‌ها دیگر بس است!


پیشنهاد کاربران

همین الان

Come on already
بیا دیگه
زود باش دیگه


دیگر، دیگه، به این زودی، هنوز هیچی نشده، تا حالا، فعلا، قبلا، ( بسته به نوع جمله برای ترجمه به فارسی )

he has already drunk the juice

تا حال. تا کنون

آن موقع، آن زمان، آن هنگام، اینک، هم اینک

پیشنون
pišnun
پیش نون ( حالا، در واژه ی اکنون )

We use already to say that something happened sooner than expected. چه در گذشته و چه در حال

در بعضی مواقع و جمله ها معنی همانا هم میدهد.
باید کلمات را به صورت جداگانعه ای درک کرد با حفظ ترجمه کلمات نمیتوان منظور فرد یا جمله را فهمید بلکه بسیار راحتتر و محتملترین معانی رو باید در جمله به کار برد یا معنی کرد.

قبلا" مثال: she has already graduated

در ساختار subject have\has already pp . . . . . 0 استفاده میکنیم برای گفتن اینکه خودمان یا فرد یا افراد دیگری قبلا کاری را انجام داده اند یعنی در گذشته , و در اینجاalready را ( قبلا ) معنا می کنیم , و لی در جاهای دیگر already در اخر جمله می اید و به معنای ( در حال حاضر ) می باشد مثال : . they have already read the book و. He has already worked at the factory

از الانِش

بهترین معادل فارسیش همون قبلا.
که بعد از have. Has. Had. میاد

Before

هنوز

در حال حاضر
they are already healthy = آنها در حال حاضر سالم هستند.

قبلا

تا اونوقت
مثلا : He will alreday have eaten when his freinds arrive.

دیگر
دیگه ( محاوره )

We use already to emphasise that something was completed before something else happened. It is often used with the present perfect or past

At an ealier time

سریع . اماده شدن
It is alreday made

تا الان ، تاکنون

before = already برای اینکه - همچنان

تاحالا

پیشتر ، زودتر ، قبل تر

همین الانشم

به نظر من

already= before new

we got there at ten but Martin had already left
ما ساعت ده اونجا رسیدیم ولی مارتین قبلا رسیده بود
before. . . .

پیشاپیش

در حالت کنونی

به نظر من "تازه" بهترین معنی برای این لغت هست. چند مثال آورده شده در بالا رو با این روش ترجمه میکنم مقایسه کنید
I don't feel like watching that movie because I've already seen it.
حس تماشای این فیلم را ندارم زیرا آن را قبلا= تازه دیده ام. تازه در اینجا از لحاظ زمانی هست نه نو بودن یک کالا
By the time I reached the station, the train had already left.
قطار تازه رفته بود.



before now


can we go already: میشه دیگه بریم؟ ( تا الآن باید می رفتیم ولی حالا که نرفتیم دیگه الآن بریم )

اینک

already اگر در جملات حال کامل بکار روند به معنی before you expected است. یعنی قبل از اینکه شما انتظار داشته باشید.
مثال: What time is he coming?
او چه ساعتی می رسد؟
he has already arrived.
او رسیده است. ( قبل از اینکه انتظارشو داشته باشی )
مثال
she has already gone to bed.
او به رختخواب رفته است. ( قبل از اینکه من انتظارشو داشته باشم )

( At an earlier time ( soon

دو تا معنی اصلی دارد. "قبلا" و "بالاخره" که البته معنی اول کاربرد بیشتری داشته و معنی دوم در گفتگوهای روزانه به کار می رود. مثلا "بالاخره اومدی؟"

در حال حاضر

همین الانشم / دیگه

همین حالا هم
همین الآن هم

پیشاپیش
از قبل
همین طوری هم
تا همین حالا هم
تا همان زمان هم

همینگونه نیز
You are already perfect.
تو همینگونه نیز کاملی.

همان دم
اینک
دیگر


اگر میخواهد این لغت رو معادل فارسی کنید خیلی دقت کنید چون معانی متفاوتی دارد
۱ در زمان حال کامل و زمان های گذشته درجملات سوالی اگر قبل از فعل بیاید دوتا معنی معادل میتوان در نظر گرفت “قبلا” و “از قبل”
۲در زمان حال کامل و زمان های گذشته در جملات سوالی اگر اخر جمله بیاید معنی “به این زودی”میدهد
۳در زمان حال ساده اگر قبل از قید مکان بیاید معنی “از قبل”میدهد
۴ در زمان حال ساده و حال استمراری در جملات سوالی معنی
“از ( همین ) الان میدهد و لحن تعجبی است 😳
5در زمان حال ساده اگر مربوط به ساعت باشد معنی “به این زودی”میدهد و باز هم لحن تعجبی است 😳 ویا “تا همین جاش”
6در زمان حال ساده در جملات امری دو معنی میدهد
“تا همین جاش”و از ( همین ) الان “و لحن طوری است که از انجام دادن یا ندادن یک کاری توسط شخصی دیگر صبرتون رو از دست دادید😡
مثال )
1 enough already!I heard you the first time
2 just ask him already
امیداوریم دیگه روی معادل فارسی این لغت سر درگرم نشید 🙂❤️

At an ealier time

Soon

●تاکنون, قبل این

● همین تازه، همین الانه
Would you drink tea?
No, thanks, i already have one.

● همین الانشم
Hurry up, we're already late.

●هنو هیچی نشده
Have you eaten all that food already?



تا کنون

به همون زودی

می تواند در present perfect استفاده شود و معنی Sooner than expected بدهد.


کلمات دیگر: