1. saliva is secreted by glands in the mouth
آب دهان توسط غدد دهان ترشح می شود.
2. to eject saliva from the mouth
از دهان تف انداختن
3. He wiped a dribble of saliva from his chin.
[ترجمه ترگمان]آب دهانش را از روی چانه اش پاک کرد
[ترجمه گوگل]او یک چنگال بزاق را از چانه اش پاک کرد
4. Saliva is a liquid secreted by glands in or near the mouth.
[ترجمه ترگمان]Saliva مایعی است که توسط غدد درون یا نزدیک دهان ترشح می شود
[ترجمه گوگل]بزاق مایع ترشح شده توسط غدد در نزدیکی دهان است
5. The smell of food causes the saliva to flow.
[ترجمه ترگمان]بوی غذا باعث می شود که بزاق به جریان بیفتد
[ترجمه گوگل]بوی غذا باعث می شود که بزاق جریان یابد
6. Saliva dribbled from the baby's mouth.
[ترجمه ترگمان]دهانم از دهان بچه جاری شد
[ترجمه گوگل]بزاق از دهان کودک رنج می برد
7. Saliva is secreted by glands in the mouth.
[ترجمه ترگمان]Saliva توسط غدد درون دهان ترشح می شود
[ترجمه گوگل]بزاق توسط غدد در دهان ترشح می شود
8. The saliva dries and hardens quickly and with repeated flights, the bird slowly builds up the line into a low wall.
[ترجمه ترگمان]آب به سرعت خشک و سخت می شود و با پروازه ای مکرر، این پرنده به آرامی خط را به دیوار کوتاه تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]بزاق خشک می شود و به سرعت و با پرواز های مکرر سخت می شود، پرنده به آرامی خط را به یک دیوار پایین می سازد
9. And there were other things; saliva drooled from her lips and every few seconds she gave a retching cough.
[ترجمه ترگمان]و چیزهای دیگری هم بود بزاق دهان از لب هایش بیرون می ریخت و هر چند ثانیه سرفه می کرد
[ترجمه گوگل]و چیزهای دیگر وجود داشت؛ بزاق از لب های او خالی می شود و هر چند ثانیه یک سرفه خشن می دهد
10. Insurance companies can use saliva HIV tests, not just blood tests.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیمه می توانند از تست های اچ آی وی استفاده کنند، نه فقط تست های خون
[ترجمه گوگل]شرکت های بیمه می توانند آزمایش های HIV بزاقی را انجام دهند، نه فقط آزمایش های خون
11. It savoured the tang of Biff's own saliva, similarly flavoured, like a waxing and ebbing tide inside his mouth.
[ترجمه ترگمان]هوا بوی تند آب دهان و بوی تند آب دهان و مزه مزه مزه مزه می کند، مثل برق و تحلیل رفته رفته در دهانش مزه می ریزد
[ترجمه گوگل]این جوش شیرین خود را از بزاق Biff، به طرز مشابه طعم دهنده، مانند waxing و غرق شدن در داخل دهان خود را
12. The hepatitis B antigen is found in blood, saliva, urine, semen, vaginal secretions and possibly other body fluids.
[ترجمه ترگمان]آنتی ژن هپاتیت B در خون، بزاق، ادرار، منی، ترشحات واژینال و احتمالا مایعات بدن یافت می شود
[ترجمه گوگل]آنتی ژن هپاتیت B در خون، بزاق، ادرار، اسپرم، ترشحات واژینال و احتمالا سایر مایعات بدن یافت می شود
13. She untied the knots and removed the saliva sodden strip of cushion covering from his mouth.
[ترجمه ترگمان]او گره را باز کرد و نوار چسب خیس را که از دهانش بیرون امده بود بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او گره ها را جدا کرد و نوار ضخیم بزاق را از دهانش خارج کرد
14. He was ravenous, saliva already slopping in his mouth, his stomach quaking with hunger.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که شکمش از گرسنگی می لرزید، آب دهانش را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]او جوشانده بود، بزاق در دهانش افتاده بود، شکم خود را با گرسنگی می لرزاند