کلمه جو
صفحه اصلی

parasympathetic


معنی : پاراسمپاتی
معانی دیگر : (زیست شناسی - اعصاب) پراهم سوهشی، پاراسمپاتیک، عمل کننده مانند دستگاه عصبی نباتی، وابسته به دستگاه عصبی نباتی

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) عمل کننده مانند دستگاه عصبی نباتی، وابسته به دستگاه عصبی نباتی، پاراسمپاتی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: relating to those parts of the autonomic nervous system, found in the middle and back parts of the brain and the lower spinal cord, that oppose the work of the sympathetic system, as in dilating the pupils or slowing the heart beat.

• (anatomy, physiology) pertaining to the parasympathetic nervous system (part of the autonomic nervous system which works in opposition to the sympathetic nervous system)

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] پاراسمپاتیک

مترادف و متضاد

پاراسمپاتی (صفت)
parasympathetic

جملات نمونه

1. the parasympathetic nerve
عصب پاراسمپاتیک

2. The parasympathetic nervous system does the reverse, preparing the body for more vegetative activities.
[ترجمه ترگمان]سیستم عصبی نیز معکوس است و بدن را برای فعالیت های گیاهی بیشتر آماده می کند
[ترجمه گوگل]سیستم عصبی پاراسمپاتیک معکوس می کند و بدن را برای فعالیت های رویشی بیشتر آماده می کند

3. The parasympathetic is responsible for the day-to-day running of the body, for keeping things ticking over nicely.
[ترجمه ترگمان]The مسئول اداره روزمره بدن است، زیرا مرتب کردن چیزها به سر می برد
[ترجمه گوگل]Parasympathetic مسئول راه اندازی روز به روز بدن است، برای نگه داشتن چیزهایی که در حالی که به زیبایی

4. This would consequently lead to increased motility because parasympathetic activity would be unopposed by diminished sympathetic activity.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه منجر به افزایش حرکت در حرکت خواهد شد زیرا فعالیت آن ها با کاهش فعالیت دلسوزانه مخالفت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، منجر به افزایش حرکت می شود، زیرا فعالیت پاراسمپاتیک با فعالیت سمپاتیک کاهش می یابد

5. When moola bandha is performed, pelvic stimulation activates parasympathetic fibers merging from the pelvic spinal cord.
[ترجمه ترگمان]وقتی moola bandha انجام می شود، تحریک لگن باعث فعال شدن فیبرها با طناب نخاعی لگن می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که مولا باندا انجام می شود، تحریک لگنی، فیبرهای پاراسیمپاتیک را که از نخاع لگن ادغام می شوند، فعال می کند

6. The parasympathetic innervation of the heart originates in the medulla oblongata.
[ترجمه ترگمان]قلب parasympathetic قلب از مغز medulla ناشی می شود
[ترجمه گوگل]ناهنجاری پاراسمپاتیک قلب از ناحیه مدولا oblongata آغاز می شود

7. It thus suggests that under the parasympathetic blockade, LFP in power spectrum can objectively be used as a quantitative marker of peripheral sympathetic nerve activities.
[ترجمه ترگمان]از این رو پیشنهاد می کند که تحت محاصره parasympathetic، LFP در طیف توانی می تواند به طور عینی به عنوان نشانگر کمی فعالیت های عصبی محیطی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]بنابراین نشان می دهد که تحت محاصره پارازیپاتیک، LFP در طیف قدرت می تواند به طور عینی به عنوان نشانگر کمی فعالیت های عصب سمپاتیک محیطی مورد استفاده قرار گیرد

8. Caffeine can inhibit lung pant for parasympathetic nerve, reduce asthma attacks.
[ترجمه ترگمان]کافئین می تواند مانع از نفس زدن ریه برای کنترل اعصاب و کاهش حملات آسم شود
[ترجمه گوگل]کافئین می تواند رحم ریه را برای عصب پاراسیمپاتیک مهار کند، حملات آسم را کاهش دهد

9. Conclusion The results suggest that dle effect of parasympathetic nerve activity on atrioventricular node function is larger than that of sinoatrial node.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نتایج حاکی از آن است که اثر dle فعالیت عصب آنی بر عملکرد گره دهلیزی - بطنی نیز بزرگ تر از عملکرد گره of است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که اثر عصب پاراسیمپاتیک در عملکرد گره اتیرومتریکال بزرگتر از گره سینوآرودال است

10. The heart is innervated by both sympathetic and parasympathetic fibers.
[ترجمه ترگمان]قلب به وسیله الیاف sympathetic و هم parasympathetic احاطه شده است
[ترجمه گوگل]قلب توسط هر دو فیبر سمپاتیک و پاراسیمپاتیک نفوذ می کند

11. Some parasympathetic fibers innervate the vertricular blood vessels.
[ترجمه ترگمان]برخی از فیبرها به رگ های خونی vertricular متصل می شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از فیبرهای پاراسیمپاتیک عروق خونی قلب را تحریک می کنند

12. The present results suggest that the parasympathetic fibers in the atrioventricular node and the bundle of His originate from the cholinergic neurons in the interatrial septum.
[ترجمه ترگمان]نتایج فعلی نشان می دهد که الیاف parasympathetic در گره دهلیزی - بطنی و مجموعه ای از نورون ها از نورون های cholinergic در دیواره interatrial سرچشمه می گیرند
[ترجمه گوگل]نتایج حاضر نشان می دهد که فیبرهای پاراسمپاتیک در گره اتوریواستاتیک و بسته نرمال او از نورون های کولینرژیک در سپتوم بین فضایی تشکیل شده است

13. This will activate your parasympathetic system which will calm you down and slow your heart rate.
[ترجمه ترگمان]این کار سیستم شما را فعال می کند که شما را آرام می کند و ضربان قلب شما را کند می کند
[ترجمه گوگل]این سیستم parasympathetic خود را فعال خواهد کرد که شما را آرام می کند و سرعت ضربان قلب شما را کند می کند

14. Psychically induced erections are mediated by the parasympathetic hypogastric nerves.
[ترجمه ترگمان]psychically القا شده erections ناشی از سیستم عصبی parasympathetic هستند
[ترجمه گوگل]نعوظ ناشی از روان درمانی توسط اعصاب هیپوگاستریک پاراسیمپاتیک مداخله می شود

the parasympathetic nerve

عصب پاراسمپاتیک



کلمات دیگر: