کلمه جو
صفحه اصلی

marbling


معنی : مرمر کاری
معانی دیگر : ظاهر مرمر مانند، (به ویژه در مورد سه طرف بریده شده ی کتاب) رنگ آمیزی و آرایش با طرح مرمری

انگلیسی به فارسی

مرمر کاری


سنگ مرمر، مرمر کاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a streaked or mottled pattern like that of marble.

(2) تعریف: the act, process, or art of giving a marbled appearance to something.

(3) تعریف: streaks or flecks of fat in meat, esp. beef.

• application of decorative material to a surface to give the appearance of marble

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] ماربلینگ ؛ پراکندگی چربی بین عضله که به گوشت، ظاهری با لکه های سفید می دهد .

مترادف و متضاد

مرمر کاری (اسم)
marbling

جملات نمونه

a marbling of fat in beef

چربی (پیه) مرمر‌مانند در گوشت گاو


1. a marbling of fat in beef
چربی (پیه) مرمر مانند در گوشت گاو

2. What sculpture is to a block of marble, education is to the soul.
[ترجمه ترگمان]آنچه که مجسمه سازی به یک بلوک مرمر تعلق دارد، آموزش روح است
[ترجمه گوگل]چه مجسمه ای به یک بلوک از سنگ مرمر، آموزش و پرورش به روح است

3. What is sculpture is to a block of marble, education is to the soul.
[ترجمه ترگمان]آنچه که مجسمه سازی به یک بلوک مرمر تعلق دارد، آموزش روح است
[ترجمه گوگل]مجسمه چی است به بلوک سنگ مرمر، آموزش و پرورش به روح است

4. The walls of the palace are marble with silver inlay.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای کاخ با inlay نقره مرمر است
[ترجمه گوگل]دیوارهای کاخ سنگ مرمر با نقره ای است

5. The dome was supported by white marble columns.
[ترجمه ترگمان]گنبد با ستون های مرمر سفید پشتیبانی می شد
[ترجمه گوگل]گنبد توسط ستون های سفید سنگ مرمر پشتیبانی می شود

6. He is chipping away at a block marble with a chisel.
[ترجمه ترگمان]یک تکه سنگ مرمر را با یک اسکنه از آن جدا می کند
[ترجمه گوگل]او در یک سنگ مرمر بلوک با یک مته کار می کند

7. The church has an ornate black and white marbled interior.
[ترجمه ترگمان]کلیسا سفید پر زرق و برق سفید و سفید دارد
[ترجمه گوگل]این کلیسا دارای درخت مرمر سیاه و سفید است

8. They put up a marble tablet in memory of his father.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک لوح مرمرین در خاطره پدرش قرار دادند
[ترجمه گوگل]آنها به یاد پدرش، قرص سنگ مرمر را گذاشتند

9. The temple is supported by marble columns.
[ترجمه ترگمان]این معبد توسط ستون های مرمر پشتیبانی می شود
[ترجمه گوگل]معبد توسط ستون های سنگ مرمر پشتیبانی می شود

10. Marble Arch is a famous London landmark.
[ترجمه ترگمان]سنگ مرمر یک نقطه عطف مشهور لندن است
[ترجمه گوگل]آرام سنگ مرمر برجسته معروف لندن است

11. The statue was carved out of marble.
[ترجمه ترگمان]مجسمه از مرمر تراشیده شده بود
[ترجمه گوگل]مجسمه از سنگ مرمر بریده شد

12. The house has a superb staircase made from oak and marble.
[ترجمه ترگمان]این خانه پلکان بسیار بزرگی است که از چوب بلوط و مرمر ساخته شده است
[ترجمه گوگل]خانه دارای یک پله فوق العاده ساخته شده از بلوط و سنگ مرمر است

13. The figures were sculpted from single blocks of marble.
[ترجمه ترگمان]این مجسمه ها از بلوک های منفرد ساخته شده از سنگ مرمر ساخته شده بودند
[ترجمه گوگل]این ارقام از بلوک های سنگ مرمر ساخته شده اند

14. These steps are made of marble.
[ترجمه ترگمان]این گام ها از مرمر ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]این مراحل از سنگ مرمر ساخته شده است

15. They are quarrying the hillside for marble.
[ترجمه ترگمان]آن ها در دامنه کوه برای مرمر قرار دارند
[ترجمه گوگل]آنها سنگ مرمر را در معرض حفاری قرار می دهند

پیشنهاد کاربران

ابر و بادسازی

marbling ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: مرمری شدن
تعریف: به وجود آمدن رگه های چربی بین ماهیچه های دام هم زمان با افزایش سن


کلمات دیگر: