کلمه جو
صفحه اصلی

interstitial


(کالبد شناسی) میان نهاده، بینابینی، وابسته به شکافچه یا درز، روزنه ساز، شکافچه دار، روزنه ای، درزی، شکافی، فاصله دار، ترک دار، واقع در میان درزیا فاصله

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) میان نهاده، بینابینی


وابسته به شکافچه یا درز، روزنهساز، شکافچهدار، روزنهای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: concerning, located in, or forming interstices.

(2) تعریف: in anatomy, located between the cells of an organism.

• located between the cells of other tissue (anatomy); of a space between two objects; forming a space, forming a narrow opening
advertisement or promotion that is launched in a separate browser window while a requested www page loads (internet)

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] موادی که در بین سلولهاست
[شیمی] درون شبکه ای
[ریاضیات] واقع در فضای با اشیاء نزدیک به هم، درون حفره ای، بین نشین

جملات نمونه

1. interstitial tissue
بافت میان نهاده

2. When undertaken, renal biopsy has usually shown interstitial nephritis, although minimal change nephropathy has been reported.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که انجام شد، نمونه برداری از renal معمولا بین nephritis نشان داده شده است، اگرچه حداقل nephropathy تغییر گزارش شده است
[ترجمه گوگل]وقتی انجام شد، بیوپسی کلیوی معمولا نفریت بینابینی را نشان می دهد، اگر چه تغییرات نفروپاتی تغییری در آن گزارش شده است

3. In some cases atoms take up interstitial positions between the ions in a crystal.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، اتم ها موقعیت میانی بین یون ها را در یک کریستال از بین می برند
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، اتمها موقعیت بینابینی را بین یونها در یک کریستال قرار می دهند

4. The remainder constitutes the interstitial fluid that surrounds each body cell.
[ترجمه ترگمان]باقی مانده سیال را تشکیل می دهد که هر سلول بدن را احاطه می کند
[ترجمه گوگل]باقی مانده، مایع بینابینی است که هر سلول بدن را احاطه کرده است

5. Conclusion The obstructive jaundice, interstitial hepatitis and gallbladder carcinoma can be caused by clonorchiasis.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اثرات مزاحم یرقان، اثر interstitial میانی و غده سرطانی صفرا را می توان از طریق clonorchiasis ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: زردی انسدادی، هپاتیت بینابینی و کارسینومای کیسه صفرا می تواند به علت کولونکازیوز باشد

6. Characteristics of cerebral interstitial fluid movement.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های حرکت سیال در میان بافتی سنتی
[ترجمه گوگل]خصوصیات جنبش مایع مغزی مغزی

7. The disease, however, was different from chronic interstitial pneumonia in clinical and pathological manifestations.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این بیماری از ذات الریه مزمن در مناطق بالینی و pathological متفاوت بود
[ترجمه گوگل]با این حال، این بیماری در بیماران مبتلا به پنومونی مزمن بینابینی در تظاهرات بالینی و پاتولوژیک متفاوت بود

8. Results:The SEP in the study included cornual pregnancy, interstitial tubal pregnancy, varian pregnancy, cervical pregnancy, abdominal pregnancy and rudimentary horn of uterus pregnancy.
[ترجمه ترگمان]نتایج: SEP در این مطالعه شامل بارداری cornual، interstitial tubal بارداری، بارداری varian، بارداری cervical، بارداری شکمی و horn اولیه بارداری است
[ترجمه گوگل]یافته ها: در مطالعه SEP شامل بارداری ذبحی، حاملگی لوله ای بینی، حاملگی مجرد، بارداری گردنی، حاملگی شکمی و شاخ اولیه حاملگی رحم بود

9. It is mainly inhibited as glomerular sclerosis, renal interstitial fibrosis and intrarenal vascular sclerosis.
[ترجمه ترگمان]این بیماری عمدتا به عنوان sclerosis glomerular، renal interstitial fibrosis و اسکلروز عروقی intrarenal مهار می شود
[ترجمه گوگل]به طور عمده به عنوان اسکلروز گلومرولی، فیبروز بینابینی کلیوی و اسکلروز عروق intrarenal مهار می شود

10. The system of sediment - interstitial water in typical inner - city hyper - eutrophic lake in Wuhan City was studied.
[ترجمه ترگمان]سیستم آب با فاصله بین لایه ای در دریاچه فوق - شهری در شهر Wuhan مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سیستم رسوب - آب بینابینی در دریاچه معمولی درونی شهر - دریاچه فوق العاده ای در شهر ووهان مورد مطالعه قرار گرفت

11. Gaseous exchange at the alveolar surface is gravely hindered and the lesion is often accompanied by interstitial emphysema and pulmonary oedema.
[ترجمه ترگمان]مبادله Gaseous در سطح alveolar به شدت متوقف می شود و the اغلب با emphysema interstitial و oedema ریوی همراه است
[ترجمه گوگل]تبادل گازی در سطح آلوئولار به شدت محدود می شود و ضایعه اغلب با آمفیزم بینابینی و ادم ریوی همراه است

12. Incidentally, cavity wall insulation should be impermeable to water vapour, or interstitial condensation can occur.
[ترجمه ترگمان]ضمنا عایق بندی دیوار حفره باید به بخار آب نفوذ ناپذیر و یا چگالش میان بافتی ممکن باشد رخ دهد
[ترجمه گوگل]در ضمن، عایق دیوار حفره باید به بخار آب غوطه ور شود، یا می تواند فشرده سازی بینابینی رخ دهد

13. Hepatocyte function in disease may be perturbed by degradation of the normal matrix and its replacement with interstitial collagens by activated lipocytes.
[ترجمه ترگمان]تابع hepatocyte در بیماری ممکن است با تجزیه ماتریس نرمال و جایگزینی آن با collagens که توسط lipocytes فعال می شود، آشفته شود
[ترجمه گوگل]تابعیت هپاتوسیت در بیماری ممکن است با تخریب ماتریس طبیعی و جایگزینی آن با کولاژن های بینابینی با لیکوسیت های فعال تحریک شود

14. The forces governing the allocation of fluid between intravascular and interstitial compartments will be discussed below.
[ترجمه ترگمان]نیروهای حاکم بر تخصیص سیال بین بخش های میانی و میانی به طور متوسط مورد بحث قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]نیروهای حاکم بر تخصیص مایع بین محفظه داخل عروقی و بینابینی در زیر بحث خواهند شد

interstitial tissue

بافت میان‌نهاده


پیشنهاد کاربران

بین نشینی

در ژنتیک: نقطه ای


کلمات دیگر: