کلمه جو
صفحه اصلی

neologism


معنی : واژه جدید، نوواژه، لغت اختراعی
معانی دیگر : (واژه ی نو یا معنی تازه برای واژه ی موجود) نو واژه، نوچم، معنی جدید

انگلیسی به فارسی

علم نجوم، واژه جدید، نوواژه، لغت اختراعی


واژه جدید، لغت اختراعی، نوواژه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: neologistic (adj.), neologist (n.)
(1) تعریف: a new word, phrase, or usage.

- Coined by a Danish scientist, the word "gene" was a neologism in the early twentieth century.
[ترجمه ترگمان] کلمه \"ژن\" در اوایل قرن بیستم a بود
[ترجمه گوگل] کلمه 'ژن' که توسط یک دانشمند دانمارکی ساخته شد، ابتدای قرن بیستم یک علم شناسی بود

(2) تعریف: the introduction or use of new words or meanings.

• new expression; new word; modern usage of words or expressions
a neologism is a new word or expression in a language, or a familiar word or expression that is now being used with a new meaning; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[روانپزشکی] واژه سازی

مترادف و متضاد

new word


Synonyms: buzz word, coinage, neology, new phrase, slang, synthetic word, vogue word


Antonyms: time-worn


واژه جدید (اسم)
neologism

نوواژه (اسم)
neologism

لغت اختراعی (اسم)
neologism

جملات نمونه

1. I don't think these neologisms worth passing on to beginners.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم این neologisms ارزش عبور از beginners داشته باشد
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم این نومیدی ها ارزش گذار به مبتدیان داشته باشند

2. She caught up a popular neologism from the newspapers.
[ترجمه ترگمان]او یک واژه جدید جدید از روزنامه گرفته بود
[ترجمه گوگل]او یک روزنامه نویسی محبوب را گرفت

3. The newspaper used the neologism "dinks", Double Income No Kids.
[ترجمه ترگمان]این روزنامه از روزنامه \"dinks\"، درآمد دوگانه بدون کودکان استفاده کرد
[ترجمه گوگل]این روزنامه از نوشیدنی های زیست شناختی استفاده کرد، درآمد دو برابر بدون بچه ها

4. So the word is a relative neologism, and therefore lends itself easily to personal interpretations, for good or ill.
[ترجمه ترگمان]بنابراین کلمه یک neologism نسبی است و به همین دلیل به راحتی به تفسیر شخصی، برای خوب یا بد قرض می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین کلمه ی یک نسب شناسی نسبی است و به همین دلیل خود را به راحتی تفسیرهای شخصی، به خوبی یا بد می کند

5. The novel displayed Rolfe's fondness for neologism, verbal sumptuousness, and quirky spelling in its best light.
[ترجمه ترگمان]این رمان علاقه Rolfe به neologism، sumptuousness شفاهی و املایی عجیب را در بهترین نور خود نشان می دهد
[ترجمه گوگل]رمان رمانتیک رولف را برای نئوپولوژیست، تمسخرآمیز کلامی و املای دمدمی در بهترین حالتش نشان میدهد

6. Neologisms come and go very quickly in spoken language but tend to be less frequent in writing.
[ترجمه ترگمان]Neologisms می آیند و خیلی سریع در زبان صحبت می کنند اما در نوشتن کم تر اتفاق می افتند
[ترجمه گوگل]نئولوژی ها در زبان گفتاری بسیار سریع می آیند اما در نوشتن مکرر گرایش دارند

7. Scientific neologism is itself just linguistic evolution gone self - conscious, as science is self - conscious common sense.
[ترجمه ترگمان]neologism علمی خودش تنها تکامل زبانی است که خود آگاه است، چرا که علم حس مشترک خود آگاه است
[ترجمه گوگل]نوآوری علمی به خودی خود تنها تکامل زبانی است که خودآگاه است، چون علم عقل سلیم است

8. A dynamic attitude toward neologism is desirable.
[ترجمه ترگمان]نگرش پویا به neologism مطلوب است
[ترجمه گوگل]نگرش پویا نسبت به نوآوری مطلوب است

9. There should be two kinds of neologism dictionaries: the timely ones and the stable ones.
[ترجمه ترگمان]باید دو نوع فرهنگ neologism وجود داشته باشد: آن هایی که به موقع و the پایدار هستند
[ترجمه گوگل]باید دو نوع لغت نامه های علم شناسی وجود داشته باشد: به موقع و با ثبات

10. This article approaches neologism from the angle of semantic extension.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به neologism از زاویه گسترش معنایی نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]این مقاله رویکرد نئوپولوژیک را از زاویه گسترش معنایی دنبال می کند

11. He caught up a popular neologism from the newspapers.
[ترجمه ترگمان]او یک واژه جدید جدید از روزنامه گرفته بود
[ترجمه گوگل]او روزنامه نگاری معروف را تجربه کرد

12. The fourth chapter speaks of the complex relation between the morphology and acceptation of neology and neologism.
[ترجمه ترگمان]فصل چهارم از رابطه پیچیده بین مورفولوژی و acceptation neology و neologism سخن می گوید
[ترجمه گوگل]فصل چهارم از ارتباط پیچیده بین مورفولوژی و پذیرش نئونولوژی و شعر و ادبیات صحبت می کند

13. We can take the changes of society as the basis, semantic extension and pragmatic extension as the approach and the emergence of neologism as the result.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم تغییرات جامعه را به عنوان اساس، توسعه معنایی و امتداد واقع گرایانه به عنوان رویکرد و ظهور of در نتیجه بگیریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم تغییرات جامعه را به عنوان مبنای، تمثیل معنایی و گسترش عملگرا به عنوان رویکرد و ظهور علم نوآوری به عنوان نتیجه نتیجه بگیریم

پیشنهاد کاربران

Synonym = coinage

نوواژه سازی

واژه تراشی - واژه سازی


Neology
نوواژه سازی/نوواژِش
Neologize
نوواژیدن
Neologist
نوواژنده/نوواژه ساز
Nelogism
نوواژه


neologism ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: نوواژه
تعریف: واژة جدیدی که از هر طریق وارد زبان شود


کلمات دیگر: