کلمه جو
صفحه اصلی

mating


جفت گیری، لقاح، جماع

انگلیسی به فارسی

جفتگیری، لقاح، جماع


جفت گیری، شاه مات کردن، جفت گیری یا عمل جنسی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• animal copulation

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] آمیزش، جفتگیری .
[ریاضیات] به هم خوردن، جفت شدن

جملات نمونه

1. mating season
فصل جفت گیری

2. before the mating season, we culled the ewes
پیش از فصل جفتگیری میش ها را دستچین کردیم.

3. whales go south for mating and calving
نهنگان برای جفت گیری و زایمان به جنوب می روند.

4. The male bird performs a sort of mating dance before copulating with the female.
[ترجمه ترگمان]این پرنده نر قبل از copulating با زن یک جور رقص جفت گیری را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]پرنده نر قبل از همپوشانی با زن، نوعی رقص جفت گیری را اجرا می کند

5. After mating, the female kills the male.
[ترجمه ترگمان]بعد از جفت گیری، ماده مرد را می کشد
[ترجمه گوگل]پس از جفت گیری، زن مرد را می کشد

6. Some animals perform elaborate mating rituals before they copulate.
[ترجمه ترگمان]برخی از حیوانات، مراسم جفت گیری استادانه را قبل از copulate انجام می دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از حیوانات قبل از اینکه مقاربت کنند، مراسم ازدحام پیچیده را انجام می دهند

7. Mating a horse with a donkey produces a mule.
[ترجمه ترگمان]اسبی با الاغ یک قاطر را تولید می کند
[ترجمه گوگل]جفت کردن یک اسب با یک خر موی تولید می کند

8. In these species mating occurs in early spring and rapid breeding may be an adaptation to avoid predation.
[ترجمه ترگمان]در این جفت گیری گونه ها در اوایل بهار اتفاق می افتد و زاد و ولد سریع ممکن است یک سازگاری باشد تا از شکار اجتناب شود
[ترجمه گوگل]در این گونه خوردن گونه ها در اوایل بهار رخ می دهد و پرورش سریع ممکن است سازگاری برای جلوگیری از شکار باشد

9. Mating such sublime styling to the most evocative engine of the era was nothing short of automotive gen us.
[ترجمه ترگمان]جفت گیری از این سبک عالی برای the موتوری دوران کوتاه، چیزی جز به چشم گیری ما نبود
[ترجمه گوگل]جابجایی چنین ظریف شبیه به موتور تحریک کننده ترین دوران، چیزی جز خودروی نسل ما نبود

10. Mating takes place at night in shallow pools in dunes and other sandy areas.
[ترجمه ترگمان]جفتگیری در شب در آبگیرهای کم عمق در تپه های شنی و دیگر مناطق ماسه ای صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]جفتگیری در شبانه روز در استخرهای کم عمق در تپه ها و دیگر مناطق شنی انجام می شود

11. To determine our mating system we need to know our natural habitat and our past.
[ترجمه ترگمان]برای تعیین سیستم جفت گیری ما باید سکونت گاه طبیعی خود و گذشته خود را بدانیم
[ترجمه گوگل]برای تعیین سیستم همجواری ما باید از زیستگاه طبیعی و گذشته ما بدانیم

12. Following mating, the sperm are stored in special tiny tubules in the female's reproductive tract.
[ترجمه ترگمان]بعد از جفت گیری، اسپرم به لوله های کوچک و کوچک در دستگاه تناسلی زن نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]پس از جفتگیری، اسپرم در سلولهای اختصاصی کوچک در دستگاه تولید مثل زنانه ذخیره می شود

13. It was just the mating of two bodies, essential for procreation, but certainly not meant to be enjoyed.
[ترجمه ترگمان]این تنها جفت گیری دو جسد بود که برای تولید نسل ضروری بود، اما مسلما از آن لذت نمی برد
[ترجمه گوگل]این تنها جفتگیری دو بدن بود که برای رشد و تکثیر ضروری بود، اما مطمئنا به معنای لذت بردن نبود

14. It was not unusual for topics such as mating to be discussed at the breakfast table despite Cora-Beth's presence!
[ترجمه ترگمان]این موضوع برای موضوعاتی چون جفت گیری در سر میز صبحانه با وجود حضور کورا - بث مورد بحث و بررسی قرار نمی گرفت
[ترجمه گوگل]با وجود حضور کورا بت، مباحثاتی مانند جفتگیری در جلسه صبحانه مورد بحث قرار نگرفت

پیشنهاد کاربران

در گیاهشناسی برابر واژه تازی لقاح است. که همان گشن گیری یا گشنیدگی پارسی است. بادرود

mating ( علوم سلامت )
واژه مصوب: جفت یابی
تعریف: فعالیت هایی که جانداران مذکر و مؤنث برای یافتن جفت و تولیدمثل انجام می دهند


کلمات دیگر: