کلمه جو
صفحه اصلی

ecological


روانشناسى : بوم شناختى

انگلیسی به فارسی

(زیست‌شناسی) اکولوژی، بوم‌شناسی


اکولوژیکی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: ecologically (adv.)
• : تعریف: of or pertaining to ecology.

- Scientists disagreed on the ecological impact of the new construction by the lake.
[ترجمه نصیری] دانشمندان بر تاثیر زیست محیطی سازه جدید در کنار دریاچه اختلاف نظر داشتند
[ترجمه ترگمان] دانشمندان در مورد تاثیر اکولوژیکی ساخت جدید توسط این دریاچه اختلاف نظر داشتند
[ترجمه گوگل] دانشمندان بر اثر زیست محیطی ساخت و ساز جدید دریاچه اختلاف نظر داشتند

• of or pertaining to the environment and the quality of the environment
ecological means involved with or concerning the pattern and balance of relationships between plants, animals, people, and their environment.
ecological groups, movements, and people are concerned with the preservation of the environment and natural resources and improving the quality of life.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] اکولوژی، بوم شناسی

مترادف و متضاد

environmental


Synonyms: green, eco-friendly


جملات نمونه

1. Each animal has its ecological niche.
[ترجمه ترگمان]هر حیوان جایگاه اکولوژیکی خود را دارد
[ترجمه گوگل]هر حیوانی دارای زیست شناسی است

2. The Black Sea is facing ecological catastrophe as a result of pollution.
[ترجمه نصیری] در اثرالودگی ، دریای سیاه با فاجعه ی زیست محیطی مواجه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]دریای سیاه در نتیجه آلودگی با فاجعه زیست محیطی روبرو است
[ترجمه گوگل]دریای سیاه در اثر آلودگی به فاجعه زیست محیطی رسیده است

3. Various ecological issues have come to the fore since the discovery of the hole in the Earth's ozone layer.
[ترجمه ترگمان]مشکلات زیست محیطی مختلفی از زمان کشف حفره در لایه ازون بر روی کره زمین بوجود آمده است
[ترجمه گوگل]از زمان کشف سوراخ در لایه اوزن زمین، مسائل مختلف زیست محیطی به جلو برود

4. They were warned of the ecological catastrophe to come.
[ترجمه ترگمان]آن ها نسبت به فاجعه زیست محیطی هشدار داده شدند
[ترجمه گوگل]آنها درباره فاجعه زیست محیطی هشدار داده شدند

5. Large dams have harmed Siberia's delicate ecological balance.
[ترجمه ترگمان]سده ای بزرگ به تعادل اکولوژیکی سیبری آسیب رسانده اند
[ترجمه گوگل]سدهای بزرگ به تعادل پوستی سیبری آسیب رسانده اند

6. We risk upsetting the ecological balance of the area.
[ترجمه ترگمان]ما در نتیجه تعادل اکولوژیکی منطقه را به هم زدیم
[ترجمه گوگل]ما خطر توازن زیست محیطی منطقه را از بین می بریم

7. Ecological problems usually require holistic solutions.
[ترجمه ترگمان]مشکلات زیست محیطی معمولا نیازمند راه حل های جامع هستند
[ترجمه گوگل]مشکلات زیست محیطی معمولا نیاز به راه حل جامع دارند

8. From an ecological viewpoint, the motorway has been a disaster.
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه اکولوژیکی، بزرگراه به یک فاجعه تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]از دیدگاه اکولوژیکی، بزرگراه فاجعه ای بوده است

9. The ecological disaster is partly a product of letting everything rip in order to increase production.
[ترجمه ترگمان]فاجعه زیست محیطی تا حدی محصول اجازه دادن به همه چیز به منظور افزایش تولید است
[ترجمه گوگل]فاجعه زیست محیطی تا حدی محصولی است که اجازه می دهد همه چیز را برای افزایش تولید افزایش دهد

10. It's an ecological disaster with no parallel anywhere else in the world.
[ترجمه ترگمان]این یک فاجعه زیست محیطی است که در هیچ جای دیگر جهان موازی نیست
[ترجمه گوگل]این یک فاجعه زیست محیطی است که هیچ موازی به جای دیگری در جهان نیست

11. The ecological effects of the factory need to be balanced against the employment it generates.
[ترجمه ترگمان]اثرات اکولوژیکی کارخانه باید در مقابل کاری که تولید می کند متعادل باشد
[ترجمه گوگل]اثرات زیست محیطی کارخانه باید با توجه به اشتغال ایجاد شود

12. The destruction of the rain forests is an ecological disaster that threatens the future of life on Earth.
[ترجمه ترگمان]تخریب جنگل های بارانی یک فاجعه زیست محیطی است که آینده زندگی روی زمین را تهدید می کند
[ترجمه گوگل]تخریب جنگل های بارانی یک فاجعه زیست محیطی است که آینده حیات بر روی زمین را تهدید می کند

13. The ecological consequences of a nuclear war are incalculable.
[ترجمه ترگمان]پیامدهای زیست محیطی جنگ هسته ای غیرقابل محاسبه است
[ترجمه گوگل]پیامدهای زیست محیطی جنگ هسته ای غیرممکن است

14. "Ecological" has become one of the most overworked adjectives among manufacturers of garden supplies.
[ترجمه ترگمان]\"محیط زیست\" به یکی از the صفات در میان تولید کنندگان باغ تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]'محیط زیست' تبدیل به یکی از کارآمد ترین کارها در میان تولید کنندگان لوازم باغ

15. The region has been declared an ecological disaster zone.
[ترجمه ترگمان]منطقه به عنوان یک منطقه فاجعه زیست محیطی اعلام شده است
[ترجمه گوگل]منطقه اعلام شده است منطقه فاجعه زیست محیطی

پیشنهاد کاربران

بوم شناسی

بوم شناختی

Relating to the environment and the way plants, animals, and humans live together and affect each other

زیست محیطی، اکولوژیکی

دوست دار محیط زیست

زیست محیطی

بوم شناختی؛ زیست بوم شناختی؛ زیست محیطی؛ اکولوژیکال
( از ریشهٔ Ecology که بمعنانی زیست بوم شناسی است )


کلمات دیگر: