1. business competition
رقابت بازرگانی
2. cutthroat competition
رقابت بی امان
3. foreign competition killed local industries
رقابت خارجی صنایع محلی را نابود کرد.
4. foreign competition ruined our factory
رقابت برون مرزی کارخانه ما را ورشکسته کرد.
5. free competition in the economic arena
رقابت آزاد در صحنه ی اقتصادی
6. free competition is the essence of capitalism
رقابت آزاد جوهر کاپیتالیسم است.
7. healthy competition in a free economy
(مجازی) رقابت سالم در یک اقتصاد آزاد
8. keen competition
رقابت شدید
9. korean competition undid our company
رقابت کره ای ها شرکت ما را نابود کرد.
10. stiff competition
رقابت شدید
11. superpower competition
رقابت ابر قدرت ها
12. a wrestling competition
مسابقه ی کشتی
13. he entered the competition
او در مسابقه شرکت کرد.
14. a billboard advertising a fishing competition
تابلویی که مسابقه ی ماهیگیری را اعلان می کرد
15. the male mammal was structured for competition
پستاندار نر برای رقابت ساخته شده بود.
16. they are gradually feeling the pinch of economic competition
کم کم دارند فشار رقابت اقتصادی را احساس می کنند.
17. the net of all these articles is that free competition is good for the country's economy
نکته ی اصلی کلیه ی این مقالات این است که رقابت آزاد برای اقتصاد کشور خوب است.
18. our factory was exposed to the full brunt of foreign competition
رقابت (کارخانه های) خارجی کارخانه ی ما را شدیدا تحت فشار گذاشته بود.
19. The Dukes were the eventual winners of the competition.
[ترجمه ترگمان]دوک ها از برندگان احتمالی رقابت بودند
[ترجمه گوگل]پادشاهان برنده نهایی رقابت بودند
20. We beat their heads off at an English competition.
[ترجمه ترگمان]ما سر آن ها را با یک رقابت انگلیسی شکست دادیم
[ترجمه گوگل]ما در رقابت های انگلیسی شکست خوردیم
21. The competition has been thrown open to the public.
[ترجمه Sarina] این رقابت برای همه آزاد شده است
[ترجمه ترگمان]این رقابت برای عموم باز شده است
[ترجمه گوگل]این رقابت برای عموم آزاد شده است
22. Competition from established businesses can be formidable.
[ترجمه ترگمان]رقابت با کسب و کاره ای ثابت می تواند ترسناک باشد
[ترجمه گوگل]رقابت از کسب و کار های تاسیس شده می تواند شدید باشد
23. We are in competition with four other companies for the contract.
[ترجمه ترگمان]ما با چهار شرکت دیگر برای این قرارداد رقابت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال رقابت با چهار شرکت دیگر برای قرارداد هستیم
24. He came first in the poetry competition.
[ترجمه امیررضا فرهید] او اولین بار به رقابت شعر آمد.
[ترجمه زهرا] او برای برای اولین بار در رقابت شعر شرکت کرد
[ترجمه ترگمان]او ابتدا در رقابت شعر به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]او برای اولین بار در رقابت های شعر آمد
25. British athletes had mixed fortunes in yesterday's competition.
[ترجمه ایلیا رئیسی] ورزشکاران بریتانیایی در رقابت های اخیر شانس خود را از دست دادند و باختند.
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران انگلیسی در رقابت روز گذشته شانس خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]ورزشکاران بریتانیایی در رقابت های روز گذشته مخلوط شده اند
26. With competition from cheap imports, the British coal industry is facing a serious crisis.
[ترجمه ترگمان]صنعت زغال سنگ بریتانیا با رقابت بر سر واردات ارزان با یک بحران جدی مواجه است
[ترجمه گوگل]در رقابت با واردات ارزان، صنعت زغال سنگ بریتانیا با بحران جدی مواجه است
27. The competition attracted over 500 contestants representing 8 different countries.
[ترجمه ترگمان]این رقابت بیش از ۵۰۰ ورزش کار به نمایندگی از ۸ کشور مختلف را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]این رقابت بیش از 500 شرکت کننده را به نمایندگی از 8 کشور مختلف جذب کرد
28. There is now intense competition between schools to attract students.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر رقابت شدیدی میان مدارس برای جذب دانش آموزان وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر رقابت شدید بین مدارس برای جذب دانش آموزان وجود دارد
29. Enter our competition and you could walk away with £000.
[ترجمه ترگمان]رقیب خود را وارد کنید و می توانید با هزار پوند فاصله بگیرید
[ترجمه گوگل]رقابت ما را وارد کنید و شما می توانید با � 000 راه برود