1. The flies leave a sticky residue on crops.
[ترجمه ترگمان]مگس ها a چسبناک روی محصولات می گذارند
[ترجمه گوگل]مگس ها باقی مانده چسبنده بر روی محصولات می گذارند
2. The residue went to her granddaughter.
[ترجمه ملیکا] باقی مانده ی دارایی اش به نوه اش ارث رسید.
[ترجمه ترگمان] باقی مونده به نوه - ش رفت
[ترجمه گوگل]باقی مانده به نوه او رفت
3. The residue of the estate was divided equally among his children.
[ترجمه ترگمان]باقی دارایی در میان فرزندانش به هم تقسیم شد
[ترجمه گوگل]باقی مانده املاک در میان فرزندان خود به طور مساوی تقسیم شد
4. A residue can build up on the hair shaft, leaving the hair limp and dull looking.
[ترجمه ترگمان]باقی مو می تواند روی بدنه کشتی ساخته شود و موهایش را شل و کدر نگه دارد
[ترجمه گوگل]باقی مانده می تواند بر روی شانه مو ایجاد، ترک مو ملایم و خسته نگاه
5. Always using the same shampoo means that a residue can build up on the hair.
[ترجمه ترگمان]همیشه با استفاده از همان شامپو، یک باقیمانده می تواند روی موها ساخته شود
[ترجمه گوگل]همیشه از همان شامپو استفاده می کنید بدین معنی است که باقی مانده می تواند روی مو ایجاد کند
6. The residue of the stock was sold.
[ترجمه ترگمان]باقیمانده سهام فروخته شد
[ترجمه گوگل]بقیه سهام فروخته شد
7. Mary scraped the residue of food from the plates before putting them under water.
[ترجمه ترگمان]مری قبل از اینکه آن ها را زیر آب قرار دهد، باقیمانده غذاها را پاک کرد
[ترجمه گوگل]مری قبل از قرار دادن آنها در زیر آب، پس مانده غذا را از روی صفحات پاک کرد
8. There is a green residue in the bottom of the test tube.
[ترجمه ترگمان]یک باقیمانده سبز در کف لوله تست وجود دارد
[ترجمه گوگل]در پایین لوله آزمایش، یک باقی مانده سبز وجود دارد
9. The white residue in/on the kettle is a result of minerals in the water.
[ترجمه ترگمان]باقیمانده سفیدی در \/ بر روی کتری ناشی از مواد معدنی موجود در آب است
[ترجمه گوگل]باقی مانده سفید در / بر روی کتری نتیجه مواد معدنی در آب است
10. That notion is quite compatible with a certain residue of benevolent despotism exercised by Tory squires.
[ترجمه ترگمان]این تصور کاملا با یک باقیمانده از استبداد benevolent که از جانب مهتران حزب محافظه کار اعمال می شود سازگار است
[ترجمه گوگل]این مفهوم کاملا سازگار با یک بقای معینی از استبداد خیرخواهانه است که توسط Tory Squires اجرا می شود
11. Drain and rinse with cold water to remove residue.
[ترجمه ترگمان]آب سرد را تخلیه کرده و آن را با آب سرد آبکشی کنید تا باقیمانده آن را پاک کنید
[ترجمه گوگل]تخلیه و آب دادن به آب سرد برای حذف بقیه
12. Several people were still working on the residue caught between their teeth.
[ترجمه ترگمان]چند نفر همچنان روی بقایای their کار می کردند
[ترجمه گوگل]چندین نفر در حال کار بر روی باقی مانده بین دندان هایشان بودند
13. Rinse off any soap residue.
[ترجمه ترگمان]باقی مونده از صابون رو خاموش کنیم
[ترجمه گوگل]هر بقایای صابون را بشویید
14. It is even possible that this residue could be used in its entirety to make heat shields.
[ترجمه ترگمان]حتی ممکن است که این باقیمانده می تواند در تمامیت آن برای ساختن سپر حرارتی استفاده شود
[ترجمه گوگل]حتی ممکن است این باقی مانده را می توان به طور کلی برای ساخت سپر های گرما استفاده کرد