کلمه جو
صفحه اصلی

virus


معنی : ویروس، عامل نقل وانتقال امراض
معانی دیگر : (زیست شناسی) ویروس، ویش، (در اصل) زهر (به ویژه زهر مار)، مایه ی تباهی و فساد، عامل نقل وانتقال امرا­

انگلیسی به فارسی

(کامپیوتر) ویروس


(پزشکی) ویروس


(صفت گونه) ویروسی


(محاوره) بیماری ویروسی


(مجازی) شائبه


(قدیمی) زهر، سَم، شرنگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: viruses
(1) تعریف: any of a large group of submicroscopic agents that reproduce only in living cells and are disease-producing in humans, animals, and plants.

(2) تعریف: a disease caused by such an agent.
مشابه: cold

(3) تعریف: a negative, poisonous influence, as on one's mind or soul.
مشابه: poison, taint

- the insidious virus of fear
[ترجمه ترگمان] ویروس insidious ترس از
[ترجمه گوگل] ویروس موذی ترس

(4) تعریف: see computer virus.

• microorganism which functions as an infectious agent; computer program which is intended to be spread surreptitiously between computers and usually causes damage (computers)
a virus is a kind of germ that can cause disease.
in computer technology, a virus is a program that introduces itself into a system, altering or destroying the information stored in the system.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] ویروس ؛ ذرات عفونت زای کوچکی هستند که از صافی عبور کرده و باعث بیماری در انسان و حیوانات می شوند . شامل یک لایه پروتئینی ضخیم است که در بر گیرنده RNA و یا DNA (هر دو را باهم ندارد) می باشد . ویروسها برای تکثیر ناچار به استفاده از یک سلول میزبان می هستند .
[کامپیوتر] ویروس برنامه ای کامپیوتری که به طور خود کار خودش را کپی می کند . در نتیجه سایر دیسکها یا برنامه ها را بدون آگاهی کاربر آلوده کرده و با نوعی فریب کاری عملیات کامپیوتر را خراب می کند . ویروسها از دهه ی 60 به عنوان شوخیهای آکادمیک وجود داشتند . اما در سال 1987 نخستین ویروسهای ویانگر ظاهر شدند . بهترین محافظ در برابر ویروسها، تهیه ی نرم افزار از منابع مطمئن، پشتیبان گیری مرتب از فایلها، اجرای دوباره ی برنامه های ویروس یاب و حفاظت از دیسکهای سیستم است . توسعی برنامه ی های ویریوس زا جرم محسوب می شود . نگاه کنید به trojan horse vaccine . - ویروس

مترادف و متضاد

ویروس (اسم)
virus

عامل نقل وانتقال امراض (اسم)
virus

bacterium, bug


Synonyms: ailment, bacillus, disease, germ, illness, infection, microbe, microorganism, pathogen, sickness


جملات نمونه

1. the virus of mistrust which has invaded their home
ویروس عدم اعتماد که منزل آنها را مورد تهاجم قرار داده است

2. An infected person can pass the virus to others.
[ترجمه ترگمان]فرد مبتلا می تواند ویروس را به دیگران منتقل کند
[ترجمه گوگل]یک فرد آلوده می تواند ویروس را به دیگران منتقل کند

3. These virus infections display obvious visual symptoms.
[ترجمه ترگمان]این عفونت های ویروسی علائم بصری مشخصی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]این عفونت های ویروسی علائم بصری واضح را نشان می دهد

4. The influenza virus has shown person-to-person transmission in a given locale.
[ترجمه ترگمان]ویروس آنفولانزا یک انتقال انسان به فرد را در یک منطقه مشخص نشان داده است
[ترجمه گوگل]ویروس آنفلوانزا انتقال فردی به فرد در یک منطقه داده شده نشان داده است

5. The antibodies glom onto the virus and destroy it.
[ترجمه ترگمان]بافت ها به ویروس مبتلا می شوند و آن را نابود می کنند
[ترجمه گوگل]این آنتی بادی ها بر روی ویروس برداشته و آن را از بین می برند

6. If the virus cannot replicate itself, it cannot cause illness.
[ترجمه ترگمان]اگر ویروس نمی تواند خودش تکثیر کند، نمی تواند باعث بیماری شود
[ترجمه گوگل]اگر ویروس نمیتواند خود را تکثیر کند، نمیتواند باعث بیماری شود

7. She has got some kind of virus.
[ترجمه ترگمان]یه جور ویروس داره
[ترجمه گوگل]او نوعی ویروس دارد

8. People with the virus may feel perfectly well, but they can still infect others.
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به ویروس ممکن است احساس خوبی داشته باشند اما هنوز هم می توانند دیگران را آلوده کنند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به ویروس ممکن است کاملا احساس خوبی داشته باشند، اما هنوز هم می توانند دیگران را آلوده کنند

9. Evidence suggested that the AIDS virus was spreading very quickly among the heterosexual community.
[ترجمه ترگمان]شواهد نشان می دهند که ویروس ایدز در بین جامعه همجنس باز بسرعت گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]شواهد نشان می دهد که ویروس ویروس ایدز در میان جامعه دگرجنسگرا به سرعت در حال گسترش است

10. The exact number of people carrying the virus is unknown.
[ترجمه ترگمان]تعداد دقیق افرادی که ویروس را حمل می کنند مشخص نیست
[ترجمه گوگل]تعداد دقیق افرادی که ویروس را حمل می کنند ناشناخته است

11. The identification of rabies virus has saved many lives.
[ترجمه ترگمان]شناسایی ویروس هاری باعث نجات بسیاری از زندگی ها شده است
[ترجمه گوگل]شناسایی ویروس های هاری موجب نجات جان بسیاری از مردم شده است

12. The virus mutates in the carrier's body.
[ترجمه ترگمان]ویروس وارد بدن کالسکه چی می شود
[ترجمه گوگل]ویروس جهش یافته در بدن حامل

13. The virus is getting more and more attention, and not before time.
[ترجمه ترگمان]ویروس بیشتر و بیشتر جلب می شود، و نه قبل از زمان
[ترجمه گوگل]ویروس توجه بیشتری را به خود جلب می کند و نه قبل از آن

14. Various drugs have proved ineffective against the virus.
[ترجمه ترگمان]داروهای مختلفی در برابر این ویروس بی اثر شده اند
[ترجمه گوگل]داروهای گوناگونی در برابر ویروس اثبات نشده اند

15. The virus is not passed on through touching or shaking hands.
[ترجمه baby 쇠] ویروس از طریق لمس کردن یا دست دادن انتقال نمی یابد
[ترجمه ترگمان]ویروس از طریق لمس کردن یا دست دادن دست نیست
[ترجمه گوگل]ویروس از طریق دست زدن به دست یا دست کشیدن از دست نمی رود

the virus of mistrust which has invaded their home

ویروس بی‌اعتمادی که منزل آن‌ها را مورد تهاجم قرار داده است


پیشنهاد کاربران

به تلفظش دقت کنید: وای رِس

its origin is the Greek word: VIRION which means poison

virus
ایرانی کهن : ویش
باز سازی : گیش
پیش نهاد های دیگر :
وِیره ( از ویران کُننده ) ، وِیروش ( از ویراننده )

《 پارسی را پاس بِداریم》
virus
دَر اَوِستا دیوی بوده که هِنگامی به دَرونِ تَن می رَفته آن کَس را بیمار کَرده وُ می کُشته که به آن " نِسو " می گُفتَند.
پیش نَهاد ها :
نِسو ، نیسو ، نیستو ، نیسوک ، نیسوش ( به گَمان اَز سِتاکِ نیست وَ نیس بَرساخته شُده ، نیستَن # هَستَن: ریزاَندامی که زِندِگی را نیست می کُنَد یا می نیستَد. )


کلمات دیگر: