1. near hind foot
پای چپ عقب (اسب)
2. on one's hind legs
(خودمانی) ایستاده،برپا
3. get on your hind legs and help me!
پاشو و بمن کمک کن !
4. the fore and hind wings of a dragonfly
بال های جلو و عقب سنجاقک
5. a horse's forelegs and hind legs
پاهای جلو و عقب اسب
6. get up on one's hind legs
(عامیانه) پرخاشگری کردن،براق شدن
7. Get up on your hind legs and do some work!
[ترجمه ترگمان]پاشو روی پاهای عقبش بلند شو و کار کن ین!
[ترجمه گوگل]در پاهای عقب خود بیدار شوید و کاری کنید!
8. The horse reared up on its hind legs.
[ترجمه محسن] اسب روی پاهای عقب خود بلند شد.
[ترجمه ترگمان]اسب روی دو پای عقبش بلند شد
[ترجمه گوگل]اسب روی پاهای عقب خود رشد کرد
9. The horse's hind legs had been hobbled.
[ترجمه ترگمان]پاهای عقبی اسب پیچ خورده بود
[ترجمه گوگل]پاهای عقبی اسباب بازی شده بود
10. The stallion upreared on its hind legs.
[ترجمه ترگمان]نریان on روی پاهای عقبی اش نشست
[ترجمه گوگل]نزاع بر روی پای عقب بالا می رود
11. A flap of skin between forelegs and hind legs, enlarged feet or a flattened body all help.
[ترجمه ترگمان]یک ضربه پوست بین پاهای جلو و پاهای عقب، پاهای بزرگ و یا بدن مسطح شده همه به آن کمک می کند
[ترجمه گوگل]یک فلاپ پوست بین پیشانی و پای عقب، پاهای بزرگ یا بدن مسطح کمک می کند
12. The hind limbs were strong and apparently adapted for scratch-digging, and Hyperodapedon could presumably dig up edible tubers and roots.
[ترجمه ترگمان]پاهای عقب قوی بود و ظاهرا برای خراش دادن مناسب بود، و Hyperodapedon می توانست tubers و ریشه های خوردنی را حفر کند
[ترجمه گوگل]اندام های عقبی قوی و ظاهرا برای حفاری خراش پذیرفته شده بودند، و Hyperodapedon احتمالا می تواند حفاری غده های غذایی و ریشه های خوراکی
13. It snorted, and carefully raised its hind leg and straightened it as if to rid itself of an encumbrance.
[ترجمه ترگمان]خر خر کرد و با احتیاط پای عقبش را بلند کرد و طوری قد راست کرد که انگار می خواست بار خود را خلاص کند
[ترجمه گوگل]آن فریاد زد، و به آرامی عقب عقب خود را بالا برده و آن را به صورت صحیح از بین برد
14. A complicated pattern of basins and ridges hind the volcanic arc.
[ترجمه ترگمان]یک الگوی پیچیده از حوضه ها و ridges بر روی دهانه آتشفشانی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک الگوی پیچیده از حوضه ها و گودال هایی که قوس آتشفشانی دارند
15. Our resident pranksters John Hind and Stephen Mosco offered a variety of campaign services to find out.
[ترجمه ترگمان]pranksters جان هیند و استفان Mosco از ساکنین ما خدمات تبلیغاتی متنوعی برای کشف آن ارائه کردند
[ترجمه گوگل]جان هندی و استیون موسکو، پیشگامان ساکن ما، خدمات مختلفی برای کمپین ارائه دادند
16. The male platypus possesses on its hind legs a large, reversible spur.
[ترجمه ترگمان]The مرد روی پاهای عقبی خود یک مهمیز نو و برگشت پذیر دارد
[ترجمه گوگل]په په په مردی دارای پاهای عقبی است که دارای یک پدیده بزرگ و قابل برگشت است