کلمه جو
صفحه اصلی

gilt


معنی : زراندود، اب طلا کاری، طلایی، مطلا
معانی دیگر : طلاپوش، زرنگار، دارای روکش طلا، آب طلا، تذهیب، طلاکاری، اکلیل، بچه خوک ماده، خوک نابالغ

انگلیسی به فارسی

گوشتی، زراندود، اب طلا کاری، طلایی، مطلا


مطلا، زراندود، طلایی، آب طلا کاری


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of gild.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: coated with or as if with gold; gilded.

(2) تعریف: having a gold color; golden.
مشابه: golden
اسم ( noun )
• : تعریف: the material, such as gold, used for gilding.
اسم ( noun )
• : تعریف: a young female pig that has not yet produced offspring.

• gold leaf, gold plate, thin layer of gold
golden; gilded, coated with a thin layer of gold
gilt is a thin layer of gold or gold paint that you use to decorate something. uncount noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. ...paintings in dark gilt frames.
gilts are gilt-edged stocks or securities.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] خوک ماده جوان قبل از زایش اولین توله هایش .

مترادف و متضاد

gilded


زراندود (اسم)
gilt

اب طلا کاری (اسم)
gilt

طلایی (صفت)
auburn, golden, gilt, auric, aureate

مطلا (صفت)
gilt, gilded

Synonyms: golden, plated, tinseled, glittering, showy, gaudy, specious, meretricious, painted, varnished, shiny, sparkling, gleaming, lustrous, alloyed, overlaid, tinsel


جملات نمونه

1. i liked the book's binding and gilt lettering
از صحافی و حروف مطلای کتاب خوشم آمد.

2. The plates have a gilt edge.
[ترجمه ترگمان]بشقاب ها یک لبه طلایی دارند
[ترجمه گوگل]صفحات لبه زرد دارند

3. The plates and bowls have a gilt edge.
[ترجمه ترگمان]بشقاب ها و کاسه ها قسمت طلایی دارند
[ترجمه گوگل]صفحات و کاسه ها دارای لبه خاردار هستند

4. The ceiling was richly gilt and picked out in violet.
[ترجمه ترگمان]سقف بسیار براق بود و بنفش از آن بیرون می زد
[ترجمه گوگل]سقف غالبا خرد شده بود و به رنگ بنفش برداشت

5. It's not solid gold - it's just gilt.
[ترجمه ترگمان]طلای خالص نیست، فقط مطلا است
[ترجمه گوگل]این طلای جامد نیست - فقط طلایی است

6. I remembered going up in a gilt elevator.
[ترجمه ترگمان]به یاد اوردم که در آسانسور مطلا بالا می رفتم
[ترجمه گوگل]من یادآوری کردم که در یک آسانسور گره می زنم

7. The spread between the two-year and 10-year gilt was 133 basis points, unchanged from yesterday.
[ترجمه ترگمان]گسترش بین این دو سال و ۱۰ ساله، ۱۳۳ نکته اساسی بود که از دیروز تغییر نکرده بود
[ترجمه گوگل]گسترش بین قالی دو ساله و 10 ساله 133 واحد پایه بود که از دیروز تغییری نکرده است

8. And, as gilt prices rise when interest rates fall, you should also be sure of a capital gain.
[ترجمه ترگمان]و همانطور که قیمت طلا زمانی افزایش می یابد که نرخ بهره کاهش یابد، باید از سود سرمایه نیز مطمئن باشید
[ترجمه گوگل]و در صورت کاهش نرخ بهره، هنگامی که نرخ بهره کاهش می یابد، باید از افزایش سرمایه مطمئن شوید

9. The inlaid marble top of the gilt table in the centre of the saloon.
[ترجمه ترگمان]بالای میز مطلا که در وسط سالن قرار داشت
[ترجمه گوگل]مرمر مرطوب مجهز به میز خالی در مرکز سالن

10. The function of the initial segments in gilt and kilt for example is to distinguish between two lexical items.
[ترجمه ترگمان]عملکرد بخش های اولیه در مطلا و kilt برای مثال تمایز بین دو آیتم های واژگانی است
[ترجمه گوگل]برای مثال، عملکرد بخش های اولیه در قیاس و کیلت، بین دو آیتم واژگانی تفاوت دارد

11. After 3 years of winning silver gilt medals, they're hoping to go for gold this year.
[ترجمه ترگمان]آن ها پس از سه سال برنده مدال های طلا امیدوارند که امسال مدال طلا بگیرند
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن 3 سال از مدال نقره، مدال طلای نقره، امیدوار هستند که در سال جاری برای طلا به میدان بروند

12. That took the gilt off the gingerbread and the Daimler bumpers.
[ترجمه ترگمان]آن را از روی نان زنجبیلی و از روی آن آویزان کرد
[ترجمه گوگل]این خمیر را از شیرینی زنجفیلی و ضربه گیرهای دایملر برداشت

13. Nicolo shifted unhappily in the little gilt chair that had certainly not been made for a man's body.
[ترجمه ترگمان]نا دین با ناراحتی به صندلی کوچکی که مسلما برای بدن یک مرد ساخته نشده بود، جا به جا شد
[ترجمه گوگل]نیکولو به راحتی در صندلی خالی کوچک حرکت کرد که مطمئنا برای بدن انسان ساخته نشده بود

14. Chandeliers swayed as chunks of plaster and gilt from the ornate Senate ceiling rained down on to empty desks.
[ترجمه ترگمان]به نرمی تکه های بزرگی از گچ و طلایی از سقف سنا بر روی میزه ای خالی باران بارید
[ترجمه گوگل]لوسترها به عنوان تکه های گچ و گچ از سقف حصار سنا سقوط کرد و به پایین خالی میزها

15. He looked in the gilt mirror.
[ترجمه ترگمان]به آینه مطلا نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او در آینه طلایی نگاه کرد

پیشنهاد کاربران

زر اندود ، مطلا

Gilts
در اقتصاد و مدیریت مالی میشه اوراق قرضه دولت انگلیس


کلمات دیگر: